social work

/ˈsoʊʃl̩ˈwɜːrk//ˈsəʊʃl̩wɜːk/

معنی: خدمات اجتماعی
معانی دیگر: مددکاری اجتماعی، پایمردی همزیگانی، همزی پایمردی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: social worker (n.)
• : تعریف: work that promotes the well-being of society, as by assisting the underprivileged or disadvantaged.

جمله های نمونه

1. She wants to do social work when she finishes college.
[ترجمه گوگل]وقتی کالج را تمام کرد می‌خواهد کارهای اجتماعی انجام دهد
[ترجمه ترگمان]وقتی دانشگاه رو تموم کنه میخواد کاره ای اجتماعی انجام بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Her previous experience in social work is a plus factor.
[ترجمه گوگل]تجربه قبلی او در مددکاری اجتماعی یک عامل مثبت است
[ترجمه ترگمان]تجربه قبلی او در کار اجتماعی یک عامل مثبت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Social work services have been cut back drastically.
[ترجمه گوگل]خدمات مددکاری اجتماعی به شدت کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]خدمات کار اجتماعی به شدت کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This job crosses the traditional boundary between social work and health care.
[ترجمه گوگل]این شغل از مرز سنتی بین مددکاری اجتماعی و مراقبت های بهداشتی عبور می کند
[ترجمه ترگمان]این کار از مرز سنتی بین کار اجتماعی و مراقبت های بهداشتی عبور می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The chapter concludes by discussing policy in social work agencies in the light of research findings, legal requirements and developing opinion.
[ترجمه گوگل]این فصل با بحث در مورد سیاست در آژانس های مددکاری اجتماعی در پرتو یافته های تحقیق، الزامات قانونی و ایجاد نظر به پایان می رسد
[ترجمه ترگمان]این فصل با بحث در مورد سیاست نهاده ای کار اجتماعی در پرتو یافته های تحقیق، الزامات قانونی و توسعه نظر به پایان می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The local social work department is being most helpful in these matters.
[ترجمه گوگل]بخش مددکاری اجتماعی محلی بیشترین کمک را در این موارد دارد
[ترجمه ترگمان]بخش کار اجتماعی محلی در این مسائل بسیار مفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The overwhelming generalist nature of social work education also fails residential care.
[ترجمه گوگل]ماهیت کلی تعمیم‌گرایانه آموزش مددکاری اجتماعی نیز در مراقبت‌های مسکونی با شکست مواجه می‌شود
[ترجمه ترگمان]طبیعت سخت generalist تحصیل کار اجتماعی نیز از خدمات اقامتی به عمل نمی آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Specialized practice teaching; Social work education.
[ترجمه گوگل]آموزش عملی تخصصی؛ آموزش مددکاری اجتماعی
[ترجمه ترگمان]تدریس تخصصی عملی؛ آموزش کار اجتماعی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Research into the effectiveness of social work intervention is crucial for the development of good quality services.
[ترجمه گوگل]تحقیق در مورد اثربخشی مداخله مددکاری اجتماعی برای توسعه خدمات با کیفیت خوب بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]تحقیق در مورد اثربخشی مداخله کار اجتماعی برای توسعه خدمات با کیفیت خوب ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There she impressed a wider group of social work leaders with her seriousness.
[ترجمه گوگل]در آنجا او گروه وسیع تری از رهبران مددکاری اجتماعی را با جدیت خود تحت تأثیر قرار داد
[ترجمه ترگمان]او در آنجا گروهی گسترده تر از رهبران کار اجتماعی را با جدیت خود قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The social work department bore the brunt of the violence between December 1991 and November 199 with 272 incidents recorded.
[ترجمه گوگل]بخش مددکاری اجتماعی بیشترین خشونت را بین دسامبر 1991 و نوامبر 199 با 272 مورد ثبت شده متحمل شد
[ترجمه ترگمان]اداره کار اجتماعی، فشار خشونت های بین دسامبر ۱۹۹۱ و ۱۹۹ مورد را با ۲۷۲ مورد ثبت شده تحمل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Many support activities utilized traditional social work skills and were indistinguishable from much social work practice.
[ترجمه گوگل]بسیاری از فعالیت‌های حمایتی از مهارت‌های سنتی مددکاری اجتماعی استفاده می‌کردند و از بسیاری از تمرین‌های مددکاری اجتماعی قابل تشخیص نبودند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از فعالیت های پشتیبانی، مهارت های کار اجتماعی سنتی را به کار گرفتند و از فعالیت های اجتماعی بسیار متمایز بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We've also got social work services, home help, meals on wheels, children's homes and old peoples homes.
[ترجمه گوگل]ما همچنین خدمات مددکاری اجتماعی، کمک در خانه، وعده های غذایی روی چرخ، خانه های کودکان و خانه های سالمندان را داریم
[ترجمه ترگمان]ما همچنین خدمات اجتماعی، کمک خانگی، غذا بر روی چرخ ها، خانه های کودکان و خانه های سالمندان را داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She was in graduate school, studying for a master's degree in social work.
[ترجمه گوگل]او در مقطع کارشناسی ارشد در رشته مددکاری اجتماعی تحصیل می کرد
[ترجمه ترگمان]او در دبیرستان فارغ التحصیل شده بود و مدرک کارشناسی ارشد در کار اجتماعی را مطالعه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Satisfactory completion of the course will lead to the award of the Diploma of Social Work.
[ترجمه گوگل]اتمام مطلوب دوره منجر به اعطای دیپلم مددکاری اجتماعی می شود
[ترجمه ترگمان]تکمیل دوره این دوره منجر به دریافت جایزه of کار اجتماعی خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خدمات اجتماعی (اسم)
civil service, social service, social work

انگلیسی به انگلیسی

• promotion of the welfare of the community and the individual, community work, treatment of troubled populations, help for the needy
social work involves giving help and advice to people with serious personal, family, or financial problems.

پیشنهاد کاربران

بپرس