sobriquet

/ˈsoʊbrɪkeɪ//ˈsəʊbrɪkeɪ/

معنی: لقب، کنیه، لقب خیالی
معانی دیگر: رجوع شود به: nickname

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a nickname, esp. an affectionate or comical one.
مشابه: nickname

- Wisconsin football fans do not seem to mind the sobriquet "Cheesehead."
[ترجمه گوگل] به نظر می رسد که طرفداران فوتبال ویسکانسین به این آهنگ پرهیجان "Cheesehead" اهمیتی نمی دهند
[ترجمه ترگمان] به نظر نمی رسد که طرفداران فوتبال ویسکانسین به \"Cheesehead\" متوسل شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. From his staff he earned the sobriquet "Mumbles".
[ترجمه گوگل]او از کارکنان خود موفق به کسب عنوان "ممبلز" شد
[ترجمه ترگمان]او از کارکنان خود لقب \"Mumbles\" را گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This sobriquet is a product of the sixteenth century.
[ترجمه گوگل]این سوبریک محصول قرن شانزدهم است
[ترجمه ترگمان]این اسم مسخره یک محصول قرن شانزدهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Earning the sobriquet "turd blossom" Mr Rove, as the story goes, provided the strategic thinking behind the genial front of Mr Bush.
[ترجمه گوگل]همانطور که داستان می‌گوید، کسب جایزه "شکوفه‌های سیاه" هشیارانه، آقای روو، تفکر استراتژیک پشت جبهه دلپذیر آقای بوش را فراهم کرد
[ترجمه ترگمان]به دست آوردن \"شکوفه turd\" بنام \"Mr blossom\" معروف است، همانطور که داستان ادامه دارد، این تفکر استراتژیک را پشت جبهه مهربان آقای بوش نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This has earned it the renown and sobriquet "The moonstone on the Crown of the Kingdom of Plants".
[ترجمه گوگل]این باعث شده است که آن را به شهرت و هوشیاری "The Moonstone on the Crown of Kingdom of Plants" تبدیل کند
[ترجمه ترگمان]این امر باعث شهرت و شهرت \"The در تاج پادشاهی گیاهان\" شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The team acquired the sobriquet Jail Blazers.
[ترجمه گوگل]این تیم، زندان بلیزرز را به دست آورد
[ترجمه ترگمان]تیم \"Jail\"، \"Jail\" را به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Andrew Jackson was known by the sobriquet " Old Hickory. "
[ترجمه گوگل]اندرو جکسون با هشیار «هیکوری قدیمی» شناخته می شد
[ترجمه ترگمان]\"اندرو جکسون\" معروف به \"Hickory پیر\" معروف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Her father earned this sobriquet from the slaughter in East Pakistan as Bangladesh struggled to be born.
[ترجمه گوگل]پدرش این سوبریکت را از کشتار در پاکستان شرقی در حالی که بنگلادش برای تولد تلاش می کرد به دست آورد
[ترجمه ترگمان]پدرش این لقب مسخره را از کشتار در شرق پاکستان به دست آورد، چرا که بنگلادش در تلاش برای به دنیا آمدن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The political connections that earned Goldman the sobriquet Government Sachs have been loosened by the crisis.
[ترجمه گوگل]ارتباطات سیاسی که باعث شد گلدمن به دولت ساکس متحیر تبدیل شود، با این بحران سست شده است
[ترجمه ترگمان]ارتباطات سیاسی که گلدمن ساکس را به خود جلب کرد، به دلیل بحران شل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Fortunately some of the neighbours intervened, and it was they who invented the sobriquet.
[ترجمه گوگل]خوشبختانه برخی از همسایه ها مداخله کردند و آنها بودند که سوبریکت را اختراع کردند
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه بعضی از همسایگان دخالت کردند و اسم یک اسم مسخره را اختراع کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His youngest son was known to Regency society by the sobriquet Poodle Byng.
[ترجمه گوگل]کوچکترین پسر او توسط پودل بینگ متحیر برای جامعه Regency شناخته می شد
[ترجمه ترگمان]کوچک ترین پسر او با اسم مسخره Poodle Byng به شورای نیابت سلطنت معروف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I became friendly with the woman in charge, a vast and haughty person who answered to the sobriquet Duchesse.
[ترجمه گوگل]من با زن مسئول دوست شدم، فردی بزرگ و متکبر که به دوشس متحیر پاسخ می داد
[ترجمه ترگمان]من با زنی که مسئول هستم، یک شخصیت بزرگ و متکبر که به دوشس دولانژه جواب داده بود شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The dashes looked like ants column; thus, this effect earned the colorful sobriquet marching ants.
[ترجمه گوگل]خط تیره ها شبیه ستون مورچه ها بودند بنابراین، این اثر مورچه‌های متحرک رنگارنگ را به دست آورد
[ترجمه ترگمان]خط سیر به ستون مورچه ها شباهت داشت، در نتیجه این اثر، این تاثیر را به مورچه های رنگارنگ که در حال رژه رفتن بودند، به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. His right-wing politics and persistent warnings about the rise of China have earned him the sobriquet "Japan's Jean-Marie Le Pen".
[ترجمه گوگل]سیاست جناح راست او و هشدارهای مداوم او در مورد ظهور چین، او را به لقب "ژان ماری لوپن ژاپنی" تبدیل کرده است
[ترجمه ترگمان]سیاست های جناح راست او و هشدارهای مداوم در مورد ظهور چین او را \"ژان - Marie Le Pen\" لقب مسخره داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. After that, Americans who wish to visit the space station (largely an American-financed project, despite its "international" sobriquet) will be reduced to hitching a lift with the Russians.
[ترجمه گوگل]پس از آن، آمریکایی‌هایی که مایل به بازدید از ایستگاه فضایی هستند (عمدتاً پروژه‌ای است که توسط آمریکا تأمین مالی می‌شود، علی‌رغم هشیاری «بین‌المللی» آن) به آسانسور با روس‌ها کاهش می‌یابد
[ترجمه ترگمان]پس از آن، آمریکایی هایی که می خواهند از ایستگاه فضایی بازدید کنند (تا حد زیادی یک پروژه تامین مالی آمریکا)، با وجود این که \"نام\" بین المللی \" آن به بستن آسانسور با روس ها کاهش خواهد یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لقب (اسم)
addition, epithet, title, label, appellation, surname, agnomen, sobriquet, byname, cognomen, soubriquet

کنیه (اسم)
epithet, title, surname, agnomen, nickname, sobriquet, nicknack, knick-knack, cognomen, nom de plume, soubriquet

لقب خیالی (اسم)
sobriquet, soubriquet

انگلیسی به انگلیسی

• nickname; assumed name
a sobriquet is an informal name given to someone or something.

پیشنهاد کاربران

✍️لقب یا نام مستعار نام غیررسمی که به کسی داده می شود و اغلب بر اساس یک ویژگی، خصیصه یا ویژگی برجسته او است. همچنین می تواند به یک نام خنده دار یا محبت آمیز اشاره کند.
✍️✍️به صورت کنایی، لقب می تواند نمایانگر یک شخصیت یا هویتی باشد که در یک زمینه خاص به آن معروف است.
...
[مشاهده متن کامل]

👈مترادف؛ Nickname, alias, moniker, epithet
👇مثال؛
Mark Twain is the well - known sobriquet of the famous author Samuel Clemens.
Due to his speed on the field, the athlete earned the sobriquet "Flash. "
She was known by the sobriquet "The Iron Lady" for her strong leadership.

نام خودمانی

بپرس