قید ( adverb )
عبارات: so what?
عبارات: so what?
• (1) تعریف: in the way expressed or indicated.
• مشابه: thus
• مشابه: thus
- Why do you believe so?
[ترجمه مانی] چرا چنین اعتقادی دارید؟|
[ترجمه یگانه مختاری] پس چرا همچین اعتقادی داری؟|
[ترجمه ه] چرا این اعتقاد را داری؟|
[ترجمه Rahil] چرا چنین اعتقادی داری|
[ترجمه هلیا آرویش] پس چرا به این اعتقاد داری؟|
[ترجمه نرجس] چرا این چینین اعتقاد داری|
[ترجمه ریحانه] چرا این اعتقاد را داری|
[ترجمه انا] چرا به این ایمان داری|
[ترجمه فاطمه] چرا اینطوری فکر میکنی؟|
[ترجمه taha] چرا چنین فکری داری؟|
[ترجمه گوگل] چرا چنین اعتقادی دارید؟[ترجمه ترگمان] چرا این حرف را باور می کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to the extent or degree indicated or understood.
• مشابه: thus
• مشابه: thus
- She was so ill that she could not work.
[ترجمه A.A] او بقدری بیمار بود که نمی توانست کار کند|
[ترجمه نیایش] او خیلی بیمار بود و حال کار کردن هم نداشت|
[ترجمه گوگل] آنقدر مریض بود که نمی توانست کار کند[ترجمه ترگمان] آنقدر بیمار بود که نمی توانست کار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: to a great degree or extent.
• مشابه: very
• مشابه: very
- I'm so happy the job is finished.
[ترجمه Ali Y] خیلی خوشحالم که اون کارم تموم شد.|
[ترجمه گوگل] من خیلی خوشحالم که کار تمام شد[ترجمه ترگمان] خیلی خوشحالم که کار تمام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (4) تعریف: likewise; also; too.
- I ate lunch, and so did she.
[ترجمه گوگل] من ناهار خوردم، او هم همینطور
[ترجمه ترگمان] من ناهار خوردم، اونم همینطور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] من ناهار خوردم، اونم همینطور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (5) تعریف: therefore; hence; consequently.
• مشابه: accordingly, therefore, thus
• مشابه: accordingly, therefore, thus
- He is tired, and so cannot work today.
[ترجمه Z] اون خسته اس بخاطر این امروز نمیتونه کار کنه|
[ترجمه Rahil] او خسته هست خَیلی نمیتونه امروز کار کنه|
[ترجمه نیایش] او خیلی خسته است و نمیتواند برود سرکار و کار کند|
[ترجمه گوگل] او خسته است و بنابراین امروز نمی تواند کار کند[ترجمه ترگمان] او خسته است، و بنابراین امروز نمی تواند کار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (6) تعریف: indeed; truly (used to dispute a previous statement).
- Don't tell me I can't do it because I can so!
[ترجمه As] به من نگو نمیتوانم آنرا انجام بدهم چون من همین قدر میتوانم.|
[ترجمه گوگل] به من نگو که نمی توانم این کار را انجام دهم زیرا می توانم![ترجمه ترگمان] به من نگو که نمی توانم این کار را بکنم، چون می توانم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- You thought I didn't know anything about it--well, I do so!
[ترجمه گوگل] تو فکر کردی من چیزی در موردش نمیدانم - خوب، این کار را میکنم!
[ترجمه ترگمان] تو فکر می کردی من چیزی در این مورد نمی دونم - خب، این کار رو می کنم -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] تو فکر می کردی من چیزی در این مورد نمی دونم - خب، این کار رو می کنم -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (7) تعریف: in the way indicated.
- You need to hold the camera so.
[ترجمه فاطمه زهرا صادقپور] باید دوربین را این شکلی نگه داری.|
[ترجمه H] لازم است که شما دوربین را همچنان نگه دارید.|
[ترجمه گوگل] شما باید دوربین را طوری نگه دارید[ترجمه ترگمان] باید دوربین رو نگه داری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (8) تعریف: in that way.
- He was painting the house, and while he was so occupied, he fell off the ladder.
[ترجمه گوگل] داشت خانه را رنگ می کرد و در حالی که خیلی مشغول بود از نردبان افتاد
[ترجمه ترگمان] داشت خانه را نقاشی می کرد، و در همان حال که آن قدر مشغول بود از نردبان پایین افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] داشت خانه را نقاشی می کرد، و در همان حال که آن قدر مشغول بود از نردبان پایین افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
حرف ربط ( conjunction )
• (1) تعریف: in order that.
- Please be on time so we won't miss any of the party.
[ترجمه گوگل] لطفا به موقع حضور داشته باشید تا هیچ کدام از مهمانی ها را از دست ندهیم
[ترجمه ترگمان] لطفا به موقع باشید، بنابراین ما هیچ کدام از این مهمانی را از دست نخواهیم داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] لطفا به موقع باشید، بنابراین ما هیچ کدام از این مهمانی را از دست نخواهیم داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She put the delicate things higher on the shelf so the baby couldn't reach them.
[ترجمه گوگل] او چیزهای ظریف را بالاتر روی قفسه گذاشت تا کودک نتواند به آنها برسد
[ترجمه ترگمان] او چیزهای ظریف را روی قفسه گذاشت تا بچه به آن ها برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او چیزهای ظریف را روی قفسه گذاشت تا بچه به آن ها برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: with the result that.
- You were late, so you were marked absent.
[ترجمه نگین] شما دیر کردید پس به عنوان غایب علامت خوردید|
[ترجمه گوگل] شما دیر آمدید، بنابراین شما را غیبت کردند[ترجمه ترگمان] ، تو دیر کردی واسه همین اونجا هم علامت گذاری شده بودی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I was tired, so I went to bed early.
[ترجمه گوگل] خسته بودم، زود به رختخواب رفتم
[ترجمه ترگمان] خسته بودم، واسه همین زود رفتم بخوابم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] خسته بودم، واسه همین زود رفتم بخوابم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
ضمیر ( pronoun )
• (1) تعریف: such as has been suggested or stated; the same.
- She became a wife and remained so.
[ترجمه گوگل] زن شد و ماندگار شد
[ترجمه ترگمان] او زن شد و همین طور ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او زن شد و همین طور ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: a thing or amount that is close in quantity to that which is referred to.
- Your share of the bill will be ten dollars or so.
[ترجمه گوگل] سهم شما از قبض ده دلار یا بیشتر خواهد بود
[ترجمه ترگمان] سهم تو مبلغ ده دلار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] سهم تو مبلغ ده دلار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
حرف ندا ( interjection )
• : تعریف: used as an expression of surprise, amazement, understanding, emphasis, or the like.
- So! You think you can do it better than I can?
[ترجمه گوگل] بنابراین! فکر می کنی بهتر از من می توانی این کار را انجام دهی؟
[ترجمه ترگمان] خوب! فکر می کنی میتونی بهتر از من انجامش بدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] خوب! فکر می کنی میتونی بهتر از من انجامش بدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
• : تعریف: verifiable; true; factual.
- The report would not have been published if its contents were not so.
[ترجمه گوگل] اگر مفاد آن چنین نبود، این گزارش منتشر نمی شد
[ترجمه ترگمان] اگر مفاد آن چنین نمی بود، این گزارش منتشر نمی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اگر مفاد آن چنین نمی بود، این گزارش منتشر نمی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید