snugly


بطوردنجیاراحت

جمله های نمونه

1. The farmyard was snugly sheltered with buildings on three sides.
[ترجمه گوگل]حیاط مزرعه به خوبی با ساختمان هایی در سه طرف پوشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]حیاط خانه به راحتی با ساختمان ها در سه طرف پناه گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They were curled up snugly in bed.
[ترجمه گوگل]آنها به راحتی در رختخواب جمع شده بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها در رختخواب خود را جمع و جور کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He fitted the map snugly into the bag.
[ترجمه گوگل]نقشه را به خوبی در کیف جا داد
[ترجمه ترگمان]نقشه را در کیف گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The little town nestles snugly at the foot of the hill.
[ترجمه گوگل]شهر کوچک به راحتی در پای تپه لانه می کند
[ترجمه ترگمان]شهر کوچک در پای تپه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I left the children tucked up snugly in bed.
[ترجمه گوگل]بچه‌ها را به‌خوبی روی تخت گذاشتم
[ترجمه ترگمان]بچه ها را در رختخواب رها کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Jamie was snugly wrapped in a white woolen scarf.
[ترجمه گوگل]جیمی در یک روسری پشمی سفید پیچیده شده بود
[ترجمه ترگمان]جیمی در شال گردن پشمی سفیدی پیچیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She's curled up snugly in the armchair, reading a book.
[ترجمه گوگل]او به آرامی روی صندلی راحتی جمع شده و در حال خواندن کتاب است
[ترجمه ترگمان]او روی صندلی راحت لمیده است و کتاب می خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The lid should fit snugly.
[ترجمه گوگل]درب باید به خوبی جا بیفتد
[ترجمه ترگمان]در باید به راحتی جا بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The huge wooden doors shut snugly to create a haven safe from flying glass.
[ترجمه گوگل]درهای چوبی بزرگ به خوبی بسته می شوند تا پناهگاهی امن از پرنده شیشه ایجاد کنند
[ترجمه ترگمان]دره ای چوبی بزرگ به راحتی بسته شدند تا یک پناه گاه امن از شیشه در حال پرواز ایجاد کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Even in the farmyard, which was snugly sheltered with buildings on three sides, the snow lay deeply.
[ترجمه گوگل]حتی در حیاط مزرعه، که از سه طرف به خوبی با ساختمان‌هایی پوشیده شده بود، برف عمیقی فرو رفته بود
[ترجمه ترگمان]حتی در حیاط، که در سه طرف در پناه ساختمان ها پناه گرفته بود، برف عمیق روی زمین افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It fits snugly into the hands and is ideal for grabbing action shots with a minimum of fuss.
[ترجمه گوگل]به خوبی در دست ها قرار می گیرد و برای گرفتن عکس های اکشن با حداقل سر و صدا ایده آل است
[ترجمه ترگمان]آن به راحتی در دست شما قرار می گیرد و برای گرفتن عکس های اکشن با حداقل سر و صدا ایده آل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It slides crisply into the mouth and settles snugly on the thigh section of the ski pants.
[ترجمه گوگل]به طور واضح به داخل دهان می لغزد و به خوبی روی قسمت ران شلوار اسکی می نشیند
[ترجمه ترگمان]آن به خشکی به داخل دهان می لغزد و به راحتی در بخش ران از شلوار اسکی قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The netting should fit quite snugly and reach to just below the rim of the container.
[ترجمه گوگل]توری باید کاملاً محکم باشد و تا زیر لبه ظرف برسد
[ترجمه ترگمان]تور باید کاملا راحت باشد و درست زیر لبه ظرف قرار بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A bag of fig rolls lay snugly in Armstrong's satchel.
[ترجمه گوگل]کیسه ای از رول های انجیر به خوبی در کیف آرمسترانگ قرار داشت
[ترجمه ترگمان]یک کیسه پر از لوله انجیر در کیف مخصوص آرمسترانگ آرمیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• comfortably, cozily; securely; tidily and compactly; in a close-fitting manner

پیشنهاد کاربران

in a way that feels warm, comfortable, and protected
She's curled up snugly in the armchair, reading a book.
She tucked patients snugly in their beds like a loving grandmother.
با اماده گی ومجهز، گرم ونرم، باندازه، راحت واسوده، امن وامان، براحتی، با اسوده گی، غنودن، بطور دنج قرار گرفتن
به شکلی راحت، به طرز جمع و جوری، به حالتی چسبان - درمورد لباس و غیره - به حالتِ کیپ، بدونِ فضای باز و درز
close - fitting
به شکلی که محکم یا نزدیک باشد. ایمن
بطور دنج یا راحت

بپرس