snowslide


معنی: بهمن، سرسره برفی
معانی دیگر: فرو ریزی برف

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an avalanche of snow.
مشابه: avalanche

جمله های نمونه

1.
برف آوار،بهمن

2. He was killed by the snowslide.
[ترجمه گوگل]او بر اثر رانش برف کشته شد
[ترجمه ترگمان] اون توسط \"snowslide\" کشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A snowslide has blocked off traffic in this area.
[ترجمه گوگل]رانش برف باعث مسدود شدن تردد در این منطقه شده است
[ترجمه ترگمان]یک snowslide ترافیک را در این منطقه مسدود کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The snowslide and rolling stones that the earthquake led made hundreds of livestocks die, and part of houses were cracked in the VI area.
[ترجمه گوگل]رانش برف و غلتاندن سنگ‌هایی که زلزله منجر به تلف شدن صدها دام شد و بخشی از خانه‌ها در منطقه VI ترک خورد
[ترجمه ترگمان]سنگ snowslide و سنگ هایی که زمین لرزه منجر به مرگ صدها تن از آن ها شد، و قسمتی از خانه ها در ناحیه ششم ترک شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Snowslide, The Flow of snow in wind, firn, it is snow Disaster in alp.
[ترجمه گوگل]لغزش برف، جریان برف در باد، فرن، برف است فاجعه در کوهستان
[ترجمه ترگمان]Snowslide، جریان برف در باد، firn، یک بلای برفی در alp است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The routing loop will cause snowslide effect in VC merging capable network, so it must be detected as soon as possible in the case.
[ترجمه گوگل]حلقه مسیریابی باعث ایجاد اثر برف لغزش در شبکه با قابلیت ادغام VC می شود، بنابراین باید در اسرع وقت در مورد آن شناسایی شود
[ترجمه ترگمان]حلقه مسیریابی منجر به تاثیر snowslide در ادغام VC با قابلیت ادغام شبکه خواهد شد، بنابراین باید هر چه سریع تر ردیابی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A snowslide may make an everlasting love story, but even the snowslide cannot ensure Eternity.
[ترجمه گوگل]یک سرسره برف ممکن است یک داستان عشق ابدی بسازد، اما حتی سرسره برف نیز نمی تواند ابدیت را تضمین کند
[ترجمه ترگمان]یک snowslide ممکن است داستان عشق جاوید داشته باشد، اما حتی the نمی تواند ابدیت را تضمین کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The conditions of geology and geography are complex, snowslide and drifting snow occur frequently, so this place becomes one of the most serious snow disaster area in Xinjiang.
[ترجمه گوگل]شرایط زمین شناسی و جغرافیا پیچیده است، رانش برف و برف رانش اغلب رخ می دهد، بنابراین این مکان به یکی از جدی ترین مناطق فاجعه برفی در سین کیانگ تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]شرایط زمین شناسی و جغرافیای بسیار پیچیده، snowslide و شناور به طور مکرر اتفاق می افتد، بنابراین این مکان به یکی از خطرناک ترین مناطق برفی در ژین جیانگ تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Love may last forever except in a snowslide, but even snowslide cannot ensure Eternity.
[ترجمه گوگل]عشق ممکن است برای همیشه باقی بماند مگر در سرسره برف، اما حتی سرسره برف نیز نمی تواند ابدیت را تضمین کند
[ترجمه ترگمان]عشق ممکن است برای همیشه باقی بماند، جز در یک snowslide، اما حتی snowslide نمی تواند ابدیت را تضمین کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The encampment got into quiet in the sounds of snowslide sporadically.
[ترجمه گوگل]اردوگاه با صدای برف رانش به طور پراکنده ساکت شد
[ترجمه ترگمان]اردوگاه ساکت و آرام به گوش می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Many natural phenomena and natural disasters have close relation with granular materials avalanche, i. e. sand dune development and movement, debris flow, snowslide and earthquake.
[ترجمه گوگل]بسیاری از پدیده‌های طبیعی و بلایای طبیعی با بهمن مواد دانه‌ای رابطه تنگاتنگی دارند ه توسعه و حرکت تپه های شنی، جریان آوار، رانش برف و زلزله
[ترجمه ترگمان]بسیاری از پدیده های طبیعی و بلایای طبیعی رابطه نزدیکی با بهمن مواد دانه ای دارد ای _ توسعه و توسعه تپه شنی، جریان واریزه، snowslide و زلزله
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Alpine guide Kurt Fritz organised the transportation by helicopter of the mummified remains, and was killed by a snowslide in an accident in the mountains, in an area he knew well.
[ترجمه گوگل]کورت فریتز راهنمای آلپ، حمل و نقل بقایای مومیایی شده را با هلیکوپتر سازماندهی کرد و بر اثر رانش برف در تصادفی در کوهستان، در منطقه ای که به خوبی می شناخت، کشته شد
[ترجمه ترگمان]راهنمای آلپاین کورت فریتس حمل و نقل توسط بالگرد اجساد مومیایی را ترتیب داد و در یک تصادف در کوهستان کشته شد و در منطقه ای که او خوب می شناخت کشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Five people died and 9 were trapped in a snowslide Tuesday in Xinyuan County, Ili Kazak Autonomous Prefecture of Xinjiang.
[ترجمه گوگل]پنج نفر در اثر رانش برف روز سه شنبه در شهرستان شینیوان، استان خودمختار ایلی کازاک سین کیانگ، جان خود را از دست دادند و 9 نفر گرفتار شدند
[ترجمه ترگمان]پنج نفر کشته و ۹ نفر در روز سه شنبه در استان Xinyuan، استان خودمختار جین جیانگ چین به دام افتادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. At the same time, the paper introduces the best allot method and the allot proportion for the detached and subassembly snowslide photoelectricity detector.
[ترجمه گوگل]در عین حال، این مقاله بهترین روش تخصیص و نسبت تخصیص را برای آشکارساز فوتوالکتریکی لغزش برف جدا شده و زیرمجموعه معرفی می‌کند
[ترجمه ترگمان]در عین حال، این مقاله، بهترین روش را معرفی می کند و بخش اختصاص داده شده به یابنده detached snowslide and را نسبت می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بهمن (اسم)
avalanche, snowslide, snowbreak, snow devil

سرسره برفی (اسم)
snowslide

انگلیسی به انگلیسی

• avalanche of snow

پیشنهاد کاربران

بپرس