snowplow

/ˈsnoˌplɑːw//ˈsnoˌplɑːw/

معنی: برف روب
معانی دیگر: (تراکتور و غیره) برف روب، برف جمع کن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a machine or vehicle that is equipped with a large shovel or blade for clearing snow from streets, highways, or the like.

(2) تعریف: a movement in skiing in which the tips of the skis are brought together in order to reduce speed.

جمله های نمونه

1. Snowplows have been out clearing the roads.
[ترجمه گوگل]برف روب ها در حال پاکسازی جاده ها هستند
[ترجمه ترگمان]Snowplows جاده ها را پاک سازی کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Metal scraped loudly as the snowplow drove past.
[ترجمه گوگل]با عبور ماشین برف روب، فلز با صدای بلند خراشید
[ترجمه ترگمان]همان طور که برف روب گذشته بود صدای Metal بلند می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. An implement of similar function, such as a snowplow.
[ترجمه گوگل]ابزاری با عملکرد مشابه، مانند برف پاک کن
[ترجمه ترگمان]اجرای یک تابع مشابه، مانند a
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Snowplow : Position skis tips together, being careful not to cross.
[ترجمه گوگل]برف روب: نوک اسکی ها را در کنار هم قرار دهید، مراقب باشید از عبور نکنید
[ترجمه ترگمان]snowplow: لوازم اسکی موقعیت را کنار هم قرار دهید و مراقب باشید که از آن عبور نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Anthony saw the black steel edge of the snowplow blade hit the young child under the chin, driving his head back and scraping over his face.
[ترجمه گوگل]آنتونی دید که لبه فولادی سیاه تیغه برف روب به زیر چانه کودک خردسال برخورد کرد و سرش را عقب برد و روی صورتش خراشید
[ترجمه ترگمان]انتونی لبه فولاد سیاه تیغه snowplow را دید که به کودک زیر چانه ضربه زد و سرش را عقب کشید و صورتش را نوازش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The weary town crew, unable to start the frozen diesel engines of their snowplows, were the only other customers.
[ترجمه گوگل]خدمه خسته شهر که نمی توانستند موتورهای دیزل یخ زده ماشین های برف روب خود را روشن کنند، تنها مشتریان دیگر بودند
[ترجمه ترگمان]خدمه خسته شهر که قادر به شروع موتورهای دیزل یخ زده خود نبودند، تنها مشتریان دیگری بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It isn't even an inch, but in this part of Oregon a slight dusting brings everything to a standstill as the one snowplow in the county gets busy clearing the roads.
[ترجمه گوگل]حتی یک اینچ هم نیست، اما در این بخش از اورگان، گرد و غبار خفیف همه چیز را متوقف می کند زیرا یک برف روب در شهرستان مشغول پاکسازی جاده ها است
[ترجمه ترگمان]حتی یک اینچ هم نیست، اما در این قسمت of جارو همه چیز را متوقف می کند و همه چیز را متوقف می کند، چون یک برف روب در ناحیه مشغول خالی کردن جاده ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Then she rounded the bend and saw a beautiful sight: a road grader, laboring uphill with its snowplow lowered.
[ترجمه گوگل]سپس پیچ را گرد کرد و منظره ای زیبا دید: گریدر جاده ای که در سربالایی با ماشین برف روب پایین کار می کرد
[ترجمه ترگمان]سپس پیچ جاده را دور زد و منظره زیبایی را دید: سال grader جاده ای داشت و با برف روب خم می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If you ask my daughter in Minneapolis, she'll say it's the snowplow driver.
[ترجمه گوگل]اگر از دخترم در مینیاپولیس بپرسید، می گوید راننده ماشین برف روب است
[ترجمه ترگمان]اگر از دخترم به Minneapolis بپرسید، خواهد گفت که این راننده برف روب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He ran his tractor around the front of my house, piling the snow off to the side to allow me to drive out of the barn - my own personal snowplow.
[ترجمه گوگل]او تراکتورش را دور جلوی خانه من دواند و برف را به کناری انباشته کرد تا به من اجازه دهد از انبار بیرون بروم - ماشین برف روب شخصی خودم
[ترجمه ترگمان]او تراکتور را دور خانه من دوید و برف را کنار خانه من گذاشت تا به من اجازه دهد که از انبار خودم بیرون بروم - snowplow شخصی خودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. One morning, I shuffled downstairs and was startled to see a snowplow clearing my driveway and the bent back of a woman shoveling my walk.
[ترجمه گوگل]یک روز صبح، به طبقه پایین رفتم و وقتی دیدم یک ماشین برف روب در حال تمیز کردن مسیر من و پشت خم شده زنی است که قدم زدنم را بیل می‌کند، وحشت کردم
[ترجمه ترگمان]یک روز صبح، به سرعت به طبقه پایین رفتم و از دیدن برف روب که راه ماشین رو من را باز کرده بود، یکه خوردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. With perhaps ten feet left between them and the sharp-edged snowplow blade at the front of the train, Anthony sprang forward from the ladder.
[ترجمه گوگل]در حالی که شاید ده فوت بین آنها باقی مانده بود و تیغه برف روب با لبه تیز جلوی قطار، آنتونی از نردبان به جلو پرید
[ترجمه ترگمان]با شاید ده متر مانده بین آن ها و تیغه snowplow لبه تیز در جلوی قطار، انتونی از نردبان به جلو جست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

برف روب (اسم)
snowplow

تخصصی

[عمران و معماری] برفروب

انگلیسی به انگلیسی

• vehicle or device for clearing snow
large tool attached to a vehicle which is used to remove snow

پیشنهاد کاربران

noun - countable :
حرکت برف روبی ( حرکتی در ورزش اسکی که اسکی بازان از آن برای کاهش سرعت استفاده می کنند. در این حالت اسکی بازان سر جلویی چوب اسکی های خود را به یکدیگر نزدیک کرده و در نتیجه سر عقبی چوبهای اسکی از هم فاصله می گیرند و سرعت کاهش می یابد. )
...
[مشاهده متن کامل]

به عنوان مثال :
• After a few falls we all managed to get to the bottom of the slope in a snowplow position

snowplow
منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/snow-plough
noun - countable :
snow plow
snowplough ( British )
برف روب ( ماشین برف روب یا وسیله ای پارو مانند که در بخش جلویی خودروها نصب شده و از آن برای پاک کردن سطح جاده ها و ریل راه آهن از برف استفاده می شود. )
...
[مشاهده متن کامل]

به عنوان مثال :
• After a few falls we all managed to get to the bottom of the slope in a snowplow position

snowplow
منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/snow-plough
snowplow ( حمل‏ونقل ریلی )
واژه مصوب: برف‏روب
تعریف: ماشینی مجهز به تیغه‏ برای پاک کردن برف سنگین از روی خط
برف روب شخمی
برف روب.
برف روب

بپرس