snowman

/ˈsnoʊmæn//ˈsnəʊmæn/

معنی: ادم برفی، ادمک برفی
معانی دیگر: آدم برفی (که معمولا بچه ها درست می کنند)، آدمک برفی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: snowmen
• : تعریف: a figure, roughly resembling a man, made of packed snow.

جمله های نمونه

1. Little Timmy made that snowman all by himself.
[ترجمه گوگل]تیمی کوچولو آن آدم برفی را خودش ساخته است
[ترجمه ترگمان]تیمی کوچولو اون آدم برفی رو تنهایی درست کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We went to build a snowman but before it was half finished I was chilled to the bone.
[ترجمه گوگل]ما رفتیم آدم برفی بسازیم اما قبل از اینکه نیمه تمام شود من تا حد استخوان سرد شدم
[ترجمه ترگمان]ما رفتیم تا آدم برفی بسازیم، اما قبل از اینکه نیمه تموم بشه، به استخوان یخ زده شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We went to build a snowman but before it was half finished I was frozen to the bone.
[ترجمه گوگل]رفتیم آدم برفی بسازیم اما قبل از اینکه نیمه تمام شود من تا استخوان یخ زده بودم
[ترجمه ترگمان]ما رفتیم تا آدم برفی بسازیم، اما قبل از اینکه نیمه تموم بشه، من به استخوان یخ زده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Dani's making a snowman.
[ترجمه گوگل]دنی داره آدم برفی درست میکنه
[ترجمه ترگمان]دانی هم یک آدم برفی درست کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Job security is as impermanent as a snowman made after a blizzard Healthy skepticism is a good thing.
[ترجمه گوگل]امنیت شغلی مانند آدم برفی که پس از کولاک ساخته شده است ناپایدار است شک و تردید سالم چیز خوبی است
[ترجمه ترگمان]امنیت شغلی به اندازه یک آدم برفی که بعد از سرما خوردگی شدید ایجاد شد، یک چیز خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. So I just made the snowman.
[ترجمه گوگل]بنابراین من فقط آدم برفی را ساختم
[ترجمه ترگمان]پس من فقط آدم برفی شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. By one path was the remains of a snowman.
[ترجمه گوگل]در یک مسیر بقایای یک آدم برفی بود
[ترجمه ترگمان]در یک مسیر، بقایای یک آدم برفی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We can make a snowman on a snowy day.
[ترجمه گوگل]ما می توانیم در یک روز برفی یک آدم برفی بسازیم
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم یک آدم برفی را در یک روز برفی بسازیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. By the time Prohibition ended in 193 the snowman had become the pitchman for almost every leading liquor company.
[ترجمه گوگل]تا زمانی که ممنوعیت در سال 193 به پایان رسید، آدم برفی تقریباً برای همه شرکت‌های پیشرو مشروب‌فروشی تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It was so cold that the snowman bought a house.
[ترجمه گوگل]آنقدر سرد بود که آدم برفی خانه ای خرید
[ترجمه ترگمان]خیلی سرد بود که آدم برفی یه خونه رو خریدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Let's make a face on the snowman.
[ترجمه گوگل]بیایید روی آدم برفی چهره کنیم
[ترجمه ترگمان]بیا یه صورت روی آدم برفی درست کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We can heap up a snowman in winter.
[ترجمه گوگل]ما می توانیم در زمستان یک آدم برفی جمع کنیم
[ترجمه ترگمان]ما می تونیم یه آدم برفی وسط زمستون پیدا کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Do you know what a snowman is, Li Ming?
[ترجمه گوگل]لی مینگ میدونی آدم برفی چیه؟
[ترجمه ترگمان]می دانید یک آدم برفی چیست، لی مینگ؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This image of the snowman soon became lucrative. By the time Prohibition ended in 193 the snowman had become the pitchman for almost every leading liquor company.
[ترجمه گوگل]این تصویر از آدم برفی خیلی زود پر درآمد شد تا زمانی که ممنوعیت در سال 193 به پایان رسید، آدم برفی تقریباً برای همه شرکت‌های پیشرو مشروب‌فروشی تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]این تصویر از آدم برفی خیلی زود پر سود شد تا سال ۱۹۳، آدم برفی تقریبا به جای هر شرکت عرق خوری، به pitchman تبدیل شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ادم برفی (اسم)
snowman

ادمک برفی (اسم)
snowman

انگلیسی به انگلیسی

• mass of snow fashioned into the form of a man
a snowman is a mass of snow formed roughly into the shape of a person.

پیشنهاد کاربران

“Snowman” is a slang term for a drug dealer who specializes in selling cocaine. The term is derived from the white, powdery appearance of cocaine, which resembles snow.
"snowman" یک اصطلاح عامیانه برای فروشنده مواد مخدر است که در فروش کوکائین تخصص دارد. این اصطلاح از ظاهر سفید و پودری کوکائین گرفته شده است که شبیه برف است.
...
[مشاهده متن کامل]

I heard there’s a new snowman in town selling high - quality cocaine.

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-drug-dealer/
آدم برفی. آدمک برفی
مثال:
the zookeepers decided to build some snowmen to entertain the tigers.
نگهبانهای باغ وحش تصمیم گرفتند تعدادی آدم برفی برای سرگرم کردن ببرها درست کنند.
آدم برفی ⛄☃️⛄☃️⛄☃️⛄☃️
آدم برفی
ادم برفی

بپرس