snowboard

/ˈsnoʊ.bɔːrd//ˈsnəʊˌbɔːd/

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a fiberglass board resembling a large skateboard, with straps to secure the feet so that one can ride it downhill over snow standing up.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: snowboards, snowboarding, snowboarded
• : تعریف: to ride or perform manoeuvres on a snowboard for recreation or in competition.

جمله های نمونه

1. I'm learning to snowboard at the moment.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر دارم اسنوبرد یاد می گیرم
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر در حال صحبت با snowboard هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Snowboard parks are becoming more popular.
[ترجمه گوگل]پارک های اسنوبرد محبوبیت بیشتری پیدا می کنند
[ترجمه ترگمان]پارک های آبی در حال محبوب تر شدن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Most of the areas have snowboard areas and are planning special snowboard events though the season.
[ترجمه گوگل]بیشتر مناطق دارای مناطق اسنوبرد هستند و در طول فصل رویدادهای ویژه اسنوبورد را برنامه ریزی می کنند
[ترجمه ترگمان]اکثر مناطق دارای مناطق snowboard هستند و در حال برنامه ریزی برای رویداده ای snowboard خاص هر چند در این فصل هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. And Quincy could show him how to snowboard and I could show him how to fly downhill and do bumps.
[ترجمه گوگل]و کوئینسی می‌توانست به او نحوه اسنوبرد را نشان دهد و من می‌توانستم به او نشان دهم که چگونه در سراشیبی پرواز کند و دست اندازها انجام دهد
[ترجمه ترگمان]و Quincy می توانست به او نشان دهد که چطور از تپه بالا برود و به او نشان دهد که چگونه از تپه سرازیر شود و این کار را انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Buying a Snowboard isn't as trouble-free as it used to be.
[ترجمه گوگل]خرید اسنوبرد مثل گذشته بدون دردسر نیست
[ترجمه ترگمان]خریدن یک snowboard به همان اندازه که قبلا بود عاری از دردسر نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A snowboarder competes during the US Snowboard Grand Prix men's qualifier December 11 in Copper Mountain, Colorado.
[ترجمه گوگل]یک اسنوبورد در مسابقات مقدماتی جایزه بزرگ اسنوبرد مردان در 11 دسامبر در کوه کپر، کلرادو، رقابت می کند
[ترجمه ترگمان]A در روز ۱۱ دسامبر در مسابقات انتخابی مردان بزرگ آمریکا در کوهستان مس کلورادو رقابت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A wakeboard looks like a snowboard, only shorter and wider.
[ترجمه گوگل]ویک برد شبیه اسنوبرد است، فقط کوتاهتر و عریضتر
[ترجمه ترگمان]wakeboard مثل a به نظر می رسد، فقط کوتاه تر و پهن تر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Or you might decide to learn to snowboard, or to practice Hatha yoga.
[ترجمه گوگل]یا ممکن است تصمیم بگیرید اسنوبرد یاد بگیرید یا یوگا هاتا را تمرین کنید
[ترجمه ترگمان]یا ممکن است تصمیم بگیرید که به snowboard یاد بگیرید، یا یوگا را تمرین کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Other snowboard inventors made different kinds of boards.
[ترجمه گوگل]سایر مخترعان اسنوبرد انواع مختلفی از تخته ها را ساختند
[ترجمه ترگمان]دیگر مخترعین snowboard انواع مختلفی از صفحه ها را ساختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The children love to snowboard in winter.
[ترجمه گوگل]بچه ها عاشق اسنوبرد در زمستان هستند
[ترجمه ترگمان]بچه ها عاشق snowboard در زمستان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A snowboarder competes during the US Snowboard Grand Prix men's qualifier on December 2009 in Copper Mountain, Colorado.
[ترجمه گوگل]یک اسنوبرد سوار در مسابقات مقدماتی جایزه بزرگ اسنوبرد مردان در دسامبر 2009 در کوه کپر، کلرادو، رقابت می کند
[ترجمه ترگمان]A در ماه دسامبر ۲۰۰۹ در طول مسابقات انتخابی مردان بزرگ آمریکا در کوهستان مس کلورادو رقابت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. If you fall off your snowboard, you land in frozen snow.
[ترجمه گوگل]اگر از اسنوبرد خود بیفتید، در برف یخ زده فرود می آیید
[ترجمه ترگمان]اگه از اسکیت سواری خودت افتادی زمین تو برف یخ زده فرود میای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Burton is a menswear shop, but it's also the name of a wicked snowboard label.
[ترجمه گوگل]برتون یک فروشگاه پوشاک مردانه است، اما نام یک برچسب شرور اسنوبرد نیز هست
[ترجمه ترگمان]برتن یک مغازه menswear است، اما نام یک برچسب snowboard بد نام دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. EXAMPLE : My little brother paid a lot for his gnarly new snowboard.
[ترجمه گوگل]مثال: برادر کوچک من هزینه زیادی برای اسنوبرد جدیدش پرداخت کرد
[ترجمه ترگمان]مثال: برادر کوچولوی من برای gnarly جدیدش خیلی پول داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Learn what a rope tow is and how to snowboard with a rope tow in this free snowboarding video lesson.
[ترجمه گوگل]در این آموزش ویدیویی رایگان اسنوبورد، با طناب بکسل چیست و چگونه با طناب اسنوبرد کنید
[ترجمه ترگمان]یاد بگیرید که یک طناب طناب چه چیزی است و چگونه با یک طناب طناب در این درس ویدئوی آزمایشی آزاد ثبت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[آب و خاک] تخته برف

انگلیسی به انگلیسی

• single wide ski-like board attached to the feet and used to glide on snow

پیشنهاد کاربران

تخته سواری بر روی برف. تخته اسکی
مثال:
They ski and snowboard in the mountains, and they go ice skating.
آنها در کوهستانها اسکی و تخته سواری روی برف می کنند و آنها به اسکیت روی یخ می روند.
snowboard ( n ) ( snoʊbɔrd ) =a long wide board that a person stands on to move over snow in the sport of snowboarding
snowboard
اسکیت روی یخ ، تخته اسکی
اسکی با دو پا
یک تخته بلند و پهن که افراد برای پایین رفتن از تپه های پوشیده شده از برف ( به عنوان یک ورزش ) از آن استفاده می کنند.
snowboard ( ورزش )
واژه مصوب: تخته برف
تعریف: نوعی برف سُرۀ کوتاه و پهن که هر دو پا به شکل اریب بر روی آن قرار می گیرد
تخته اسکی
اسکی روی برف
چوب اسکی
تخته سواری بر دوی برف
تخت برف
اسکیت روی یخ
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس