snowbank


توده ی برف، برف کوهه، برف انباشت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a mound or drift of snow.

جمله های نمونه

1. A huge personage, robed in blue, like a snowbank folded in shadow, occupied the temple steps.
[ترجمه گوگل]شخصیت بزرگی که ردای آبی پوشیده بود، مانند یک پشته برفی که در سایه جمع شده بود، پله های معبد را اشغال کرده بود
[ترجمه ترگمان]مرد بزرگی که جامه ای به رنگ آبی به تن داشت، مثل a که در سایه جمع شده باشد، پله های معبد را اشغال کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It's up to the magic snowbank now, he'd say.
[ترجمه گوگل]او می‌گوید اکنون به بانک برفی جادویی بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]می گوید: حالا به جادوی snowbank بستگی داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The snowbank at the side of the road provided a shelter from the piercing wind.
[ترجمه گوگل]انبوه برف کنار جاده، پناهگاهی در برابر باد شدید ایجاد می کرد
[ترجمه ترگمان]The در کنار جاده پناهگاهی برای پناه باد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Our snowballs were the seeds for the magic snowbank.
[ترجمه گوگل]گلوله های برفی ما دانه های برفی جادویی بودند
[ترجمه ترگمان] گلوله برفی ما بذر جادویی magic بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Then she started rubbing her arms and legs, like she was sitting in a snowbank.
[ترجمه گوگل]سپس شروع به مالیدن دست ها و پاهایش کرد، مثل اینکه در یک برف نشسته بود
[ترجمه ترگمان]بعد شروع کرد به مالیدن دست ها و پاهایش، انگار که در a نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. On Thursday evening a Continental Airlines jet from Newark, went into a snowbank after turning on to a hard-packed taxiway.
[ترجمه گوگل]عصر پنج‌شنبه، یک جت خطوط هوایی قاره‌پیما از نیوآرک، پس از چرخش به تاکسی‌راهی پر از متراکم، وارد یک انبار برف شد
[ترجمه ترگمان]عصر پنجشنبه، یک جت خطوط هوایی قاره ای از نیوآرک، پس از آن که وارد یک تاکسی شلوغ شد، وارد یک snowbank شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Then, Papa would start talking about the importance of the magic snowbank.
[ترجمه گوگل]سپس، بابا شروع به صحبت در مورد اهمیت بانک برفی جادویی کرد
[ترجمه ترگمان]بعد از آن، پا پا شروع به صحبت درباره اهمیت جادویی magic می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A boy staggered out of the bus, stumbled and collapsed on the snowbank at the curb.
[ترجمه گوگل]پسری از اتوبوس خارج شد، تلو تلو خورد و روی ساحل برفی در حاشیه سقوط کرد
[ترجمه ترگمان]پسری تلوتلو خوران از اتوبوس بیرون آمد، سکندری خورد و روی لبه پیاده رو افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Vitreous changes were cardinal findings. Vitreous cells were noted in 27(77%) eyes, snowball in 15(43%) and retrolental condensation in 7(20%). Snowbank was found in only 1(3%) eye.
[ترجمه گوگل]تغییرات زجاجیه یافته های اصلی بود سلول های زجاجیه در 27 چشم (77%)، گلوله برفی در 15 چشم (43%) و تراکم رترولنتال در 7 چشم (20%) مشاهده شد Snowbank تنها در 1 (3%) چشم یافت شد
[ترجمه ترگمان]تغییرات vitreous یافته اصلی بودند سلول های vitreous در چشمان ۲۷ (۷۷ %)، گلوله برفی در ۱۵ (۴۳ %)و چگالش retrolental در ۷ (۲۰ %)ذکر شدند Snowbank تنها در یک چشم (۳ %)یافت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• mound or pile of snow

پیشنهاد کاربران

You couldn't spot a bigger in a snowbank
Winter Kills 1979🎥
توده ی برفی

بپرس