snot

/ˈsnɑːt//snɒt/

معنی: خلم، اب بینی، چلم، ان دماغ، جوان گستاخ
معانی دیگر: (زننده) آب بینی، عن دماغ، خله، خلط بینی، ان دماه، جوان گستا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: (vulgar) nasal mucus.

(2) تعریف: (informal) a person, esp. a youth, who is impudent or disgusting.

جمله های نمونه

1. Carolyn lifted her head sightlessly, tears and snot streaming down her face.
[ترجمه گوگل]کارولین بدون چشم‌انداز سرش را بلند کرد، اشک‌ها و پوزه‌هایی روی صورتش جاری شد
[ترجمه ترگمان]کارولین بدون اینکه چیزی ببیند، سرش را بلند کرد و اشک از صورتش سرازیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Long strands of snot were hanging from her nose.
[ترجمه گوگل]تارهای بلند پوزه از بینی او آویزان بود
[ترجمه ترگمان]رشته های دراز دماغ از بینی اش آویزان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Amber is such a snot!
[ترجمه گوگل]کهربا همچین خرکیه!
[ترجمه ترگمان]! امبر \"خیلی snot\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Pressed against me, the women stitched, blew snot out of their noses, spat and belched.
[ترجمه گوگل]زن‌ها که به من فشار می‌آوردند، بخیه می‌زدند، پوزه‌های خود را بیرون می‌زدند، تف می‌کردند و آروغ می‌زدند
[ترجمه ترگمان]زن ها به من تکیه می دادند، زن ها را می دوخت، تف می کردند، تف می کردند، تف می کردند و آروغ می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I let go the boy, he snot off.
[ترجمه گوگل]پسر را رها کردم، او خفه شد
[ترجمه ترگمان]، اون پسر رو ول کردم اون آب دهنش رو از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. When the terrorists snot in, they were talking about the contract.
[ترجمه گوگل]وقتی تروریست ها پوزخندی زدند، درباره قرارداد صحبت می کردند
[ترجمه ترگمان]وقتی تروریست ها آب بینی می کنند، در مورد قرارداد صحبت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. When Header Xie felt warm, his tears and snot came down.
[ترجمه گوگل]وقتی Header Xie احساس گرما کرد، اشک و پوزه اش پایین آمد
[ترجمه ترگمان]وقتی Header هوا گرم شد، اشک هایش و خلط سینه اش پایین آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He snot a pistol of me. I jumped back in time to avoid being shot.
[ترجمه گوگل]او یک تپانچه از من نیفتاد برای جلوگیری از شلیک به زمان به عقب پریدم
[ترجمه ترگمان]او یک هفت تیر از من است من به موقع به عقب پریدم تا از تیر خوردن خودداری کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He snot on enquiring glance at her to see if she agreed with him.
[ترجمه گوگل]او در پرس و جو نگاهی به او انداخت تا ببیند آیا با او موافق است یا خیر
[ترجمه ترگمان]نگاهی به او انداخت تا ببیند آیا با او موافق است یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There must be lots of snot in it.
[ترجمه گوگل]باید در آن تعداد زیادی پوزه وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]باید یه عالمه خلط توش باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In the game he snot at the bakset 10 tunes but had wily 5 successes.
[ترجمه گوگل]در این بازی او 10 آهنگ را در باکست رد کرد اما 5 بار موفق شد
[ترجمه ترگمان]در بازی با آهنگ \"bakset ۱۰\" (snot bakset)، به نام \"successes\" (had bakset)\"(snot bakset)\" (snot bakset)\"(snot bakset)\" (snot bakset)\"(snot bakset)\" (snot bakset
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Darling cough, how to shed snot to do?
[ترجمه گوگل]سرفه عزیزم، چگونه پوزه را از بین ببریم؟
[ترجمه ترگمان]اگه سرفه کنه، چه جوری این کار رو می کنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Darling caught a cold! Old sneeze, shed snot!
[ترجمه گوگل]عزیزم سرما خورد! عطسه پیر، پوزه ریخته!
[ترجمه ترگمان]عزیزم، عزیزم، سرما خورده! ! عطسه قدیمی، آب دماغ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The cosmic rocket carrying an automatic interplanetary station snot off into cosmic space.
[ترجمه گوگل]موشک کیهانی حامل یک ایستگاه بین سیاره ای خودکار به فضای کیهانی برخورد کرد
[ترجمه ترگمان]راکت کیهانی حامل یک ایستگاه بین سیاره ای اتوماتیک، خلط را به فضای کیهانی منتقل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خلم (اسم)
resentment, anger, indignation, snot, snivel

اب بینی (اسم)
snot, snivel, rheum

چلم (اسم)
snot, wild strawberry

ان دماغ (اسم)
snot

جوان گستاخ (اسم)
snot

انگلیسی به انگلیسی

• mucus from the nose (vulgar slang); snobbish or impertinent person (slang)
snot is the substance that is produced inside your nose; an informal word which some people find offensive.

پیشنهاد کاربران

Synonym : Bogey - booger : آب بینی
a person who is disliked for being rude and lacking respect for others
شخصی که به دلیل بی ادبی و عدم احترام به دیگران دوست داشتنی نیست.
I remember this one little snot in my class who always talked back to the teacher.
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/snot
آدم رو مخ که ادب و احترام نمیذاره
خلیم، آب لزجی و لغزنده که در داخل بینی تولید می شود، آب بینی
چلوندن
آب لمبو شدن
خودمانی: مُف

بپرس