فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: snorts, snorting, snorted
حالات: snorts, snorting, snorted
• (1) تعریف: to breathe noisily and roughly by forcefully pushing air through the nose.
• (2) تعریف: to utter a sudden, harsh sound to express annoyance, scorn, contempt, or the like.
- She snorted in disgust.
[ترجمه گوگل] با نفرت خرخر کرد
[ترجمه ترگمان] او با نفرت خرناس کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او با نفرت خرناس کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: (slang) to ingest a drug by sniffing.
فعل گذرا ( transitive verb )
• (1) تعریف: to utter or express with a harsh, loud sound or snort.
- He snorted a contemptuous reply.
[ترجمه گوگل] او جوابی تحقیرآمیز داد
[ترجمه ترگمان] او با لحنی تحقیر آمیز گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او با لحنی تحقیر آمیز گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: (slang) to ingest (a drug) by sniffing.
اسم ( noun )
مشتقات: snortingly (adv.), snorter (n.)
مشتقات: snortingly (adv.), snorter (n.)
• (1) تعریف: a loud, rough sound produced by forcing air violently through the nose.
• (2) تعریف: a sound that is similar to this.
- the snort and sputter of the outboard motor
[ترجمه گوگل] صدای خرخر و خرخر موتور بیرونی
[ترجمه ترگمان] خرناس و sputter موتور خارجی را بیرون می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] خرناس و sputter موتور خارجی را بیرون می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: (slang) a swallow or drink of alcoholic liquor.
• مشابه: nip
• مشابه: nip