snoopy

/ˈsnuːpi//ˈsnuːpi/

معنی: دزدکی، پویان
معانی دیگر: بعمل اورنده تحقیقات محرمانه

جمله های نمونه

1. Snoopy is the world's most famous beagle.
[ترجمه گوگل]اسنوپی معروف ترین بیگل جهان است
[ترجمه ترگمان]Snoopy the beagle دنیا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The cartoon characters Snoopy and Charlie Brown were devised by Charles M. Schultz.
[ترجمه گوگل]شخصیت های کارتونی اسنوپی و چارلی براون توسط چارلز ام شولتز طراحی شده اند
[ترجمه ترگمان]شخصیت های کارتونی Snoopy و چارلی براون توسط چارلز ام ابداع شدند شولتز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Cartoon characters such as Mickey Mouse and Snoopy are still popular.
[ترجمه گوگل]شخصیت های کارتونی مانند میکی موس و اسنوپی همچنان محبوب هستند
[ترجمه ترگمان]شخصیت های کارتونی از قبیل میکی ماوس و Snoopy هنوز محبوب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Snoopy lies on the top of his doghouse almost covered in newly fallen snow.
[ترجمه گوگل]اسنوپی در بالای خانه سگ خود تقریبا پوشیده از برف تازه دراز کشیده است
[ترجمه ترگمان]اسنوپی در بالای doghouse که تقریبا در برف تازه افتاده بود قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Cartoon characters such as Mickey Mouse and Snoopy are still popular with youngsters.
[ترجمه گوگل]شخصیت های کارتونی مانند میکی موس و اسنوپی هنوز در بین جوانان محبوب هستند
[ترجمه ترگمان]شخصیت های کارتونی از قبیل میکی ماوس و Snoopy هنوز هم با جوانان محبوب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Not coincidentally, Peanuts hIt'superstardom after Snoopy adopted his World War I flying - ace persona.
[ترجمه گوگل]تصادفی نیست، Peanuts پس از این که اسنوپی پرواز خود را در جنگ جهانی اول به کار گرفت، به فوق ستاره شدن رسید
[ترجمه ترگمان]نه به طور اتفاقی، بادام زمینی hit superstardom بعد از اینکه Snoopy در جنگ جهانی او را به عنوان \"persona -\" انتخاب کرد، کشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. At the local truck stop, Joe sat Snoopy on a stool beside him while he fell into conversation with drivers who stopped to pet her.
[ترجمه گوگل]در ایستگاه کامیون محلی، جو اسنوپی را روی چهارپایه ای در کنار او نشسته بود در حالی که او با رانندگانی که برای نوازش او توقف کرده بودند صحبت می کرد
[ترجمه ترگمان]در ایستگاه کامیون ها، جو در کنار او Snoopy نشسته بود و در حالی که با drivers صحبت می کرد که برای نوازش او متوقف شده بودند، روی چهارپایه ای کنار او نشست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The snoopy neighbor watched our activities all day.
[ترجمه گوگل]همسایه متحجر تمام روز فعالیت های ما را تماشا می کرد
[ترجمه ترگمان]همسایه snoopy تمام روز فعالیت های ما را تماشا می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Astro Boy, Hello Kitty, Snoopy - these lovable characters have become billion - dollar giants.
[ترجمه گوگل]Astro Boy، Hello Kitty، Snoopy - این شخصیت های دوست داشتنی به غول های میلیارد دلاری تبدیل شده اند
[ترجمه ترگمان]خدای من، سلام کیتی، Snoopy - این شخصیت های دوست داشتنی تبدیل به giants میلیارد دلاری شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. declares one operation: snoopy, which takes a single string parameter.
[ترجمه گوگل]یک عملیات را اعلام می کند: snoopy، که یک پارامتر رشته را می گیرد
[ترجمه ترگمان]یک عملیات را اعلام می کند: snoopy که یک پارامتر رشته ای را در بر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We should have Snoopy got along with his mother three months.
[ترجمه گوگل]باید سه ماه اسنوپی با مادرش کنار بیاید
[ترجمه ترگمان]ما باید سه ماه دیگر همراه مادرش برویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Hello Kitty, Garfield, and Snoopy have many adult fans around the world.
[ترجمه گوگل]Hello Kitty، Garfield و Snoopy طرفداران بزرگسال زیادی در سراسر جهان دارند
[ترجمه ترگمان]سلام کیتی، گارفیلد، و Snoopy طرفداران بزرگسالان زیادی در سراسر جهان دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. On the shelf, there is a Snoopy and a Blue Cat.
[ترجمه گوگل]در قفسه، یک اسنوپی و یک گربه آبی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در قفسه، یک Snoopy و یک گربه آبی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. On which mission did Charlie Brown and Snoopy accompany the astronauts as they traveled into space?
[ترجمه گوگل]در کدام ماموریت چارلی براون و اسنوپی فضانوردان را هنگام سفر به فضا همراهی کردند؟
[ترجمه ترگمان]در این ماموریت، چارلی براون و Snoopy به همراه فضانوردان به فضا سفر کردند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He loves his Snoopy so much!
[ترجمه گوگل]او اسنوپی خود را خیلی دوست دارد!
[ترجمه ترگمان]! اون عاشق \"اسنوپی\" - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دزدکی (صفت)
privy, furtive, slinky, stealthy, snoopy

پویان (صفت)
snoopy

انگلیسی به انگلیسی

• dog character from the cartoon strip series "peanuts"
nosy, meddlesome, excessively curious

پیشنهاد کاربران

مثال؛
She’s always snoopy, trying to find out what everyone is up to.
She’s so snoopy, always wanting to know every detail.
I can’t stand when people are snoopy and invade my privacy.
با S ، یک شخصیت کارتونی است ( Snoopy ) .
فضول - مداخله گر - نخود هر آش

بپرس