تجسس
مثال:
This monitoring should not be interpreted as spying, snooping, or anything like that.
این رصد کردن و پایش نبایستی به عنوان جاسوسی یا تجسس یا چیزی شبیه به آن تعبیر بشود.
مثال:
این رصد کردن و پایش نبایستی به عنوان جاسوسی یا تجسس یا چیزی شبیه به آن تعبیر بشود.
"Snooping" کلمه ای است که به تلاش پنهانی برای یافتن چیزی، به ویژه اطلاعات در مورد امور خصوصی شخصی اشاره دارد.
... [مشاهده متن کامل]
( Snoop ( - ing, ed:نگاه تجسس آمیز کردن، بدنبال غذا گشتن، بدنبال متخلفین قانون گشتن، جستجوکننده، جاسوس
درباره موضوعی یا شخصی پنهانی تحقیق کردن
یواشکی در چیزی سرک کشیدن
یواشکی در چیزی سرک کشیدن