- Her former friends sniggered as she walked past with her boyfriend.
[ترجمه گوگل] دوستان سابقش در حالی که او با دوست پسرش رد می شد، پوزخند می زدند [ترجمه ترگمان] دوستان سابقش در حالی که با دوست پسرش کنار می رفتند، پوزخند زدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. They spent half the time sniggering at the clothes people were wearing.
[ترجمه گوگل]آنها نیمی از زمان را صرف خرخر کردن لباس هایی کردند که مردم پوشیده بودند [ترجمه ترگمان]نصف وقتش را صرف خندیدن به لباس ها کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Her shabby appearance drew sniggers from the guests.
[ترجمه saba] ظاهر نخ نما و رنگ و رو رفته اش باعث پوزخند زدن مهمانان شده بود.
|
[ترجمه گوگل]ظاهر کثیف او باعث جلب توجه مهمانان شد [ترجمه ترگمان]ظاهرش هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Suddenly, three schoolkids sitting near me started sniggering.
[ترجمه گوگل]ناگهان سه بچه مدرسه ای که نزدیک من نشسته بودند شروع کردند به خرخر کردن [ترجمه ترگمان]ناگهان، سه schoolkids که نزدیک من نشسته بودند پوزخند می زدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. What are you sniggering at? This is a serious poem.
[ترجمه گوگل]به چه چیزی خفن می کنی؟ این یک شعر جدی است [ترجمه ترگمان]به چی پوزخند می زنی؟ این یه شعر جدیه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. What are you sniggering at? Haven't you seen people kissing before?
[ترجمه گوگل]به چه چیزی خفن می کنی؟ آیا قبلاً مردم را در حال بوسیدن ندیده اید؟ [ترجمه ترگمان]به چی پوزخند می زنی؟ قبلا کسی رو ندیده بودی که همدیگه رو بوس کنن؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. We were having a snigger at the bride who was rather large and dressed in a tight pale pink dress.
[ترجمه گوگل]ما داشتیم به عروس خانمی می خوردیم که نسبتاً درشت بود و لباس صورتی کمرنگ و تنگ به تن داشت [ترجمه ترگمان]ما داشتیم به عروس که نسبتا بزرگ بود و لباس صورتی رنگی پوشیده بود لبخند می زدیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. What are you two sniggering at/about?
[ترجمه saba] شما دو تا به چی زیر لب می خندید؟
|
[ترجمه گوگل]شما دو نفر در مورد چیست؟ [ترجمه ترگمان]شما دو پوزخند می زنید؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Ballantyne sniggered and Mitchell chuckled too.
[ترجمه گوگل]بالانتاین پوزخندی زد و میچل هم خندید [ترجمه ترگمان]Ballantyne خندید و می چل هم خندید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He sniggered and walked from the burning drum.
[ترجمه گوگل]پوزخندی زد و از روی طبل در حال سوختن راه افتاد [ترجمه ترگمان]او زیر لب خندید و از the سوزان بیرون رفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Mickey Mouse sniggers and Greta Garbo averts her pained gaze from our mortified writhings on the shallow fur of cinema seats.
[ترجمه گوگل]میکی موس خرخر می کند و گرتا گاربو نگاه دردناک او را از انقباضات مات زده ما روی خز کم عمق صندلی های سینما دور می کند [ترجمه ترگمان]میکی ماوس هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I also couldn't hide a snigger when the commentator mentioned Batts' meagre goal rate of one per hundred games.
[ترجمه گوگل]همچنین وقتی مفسر به نرخ گل ناچیز باتز یعنی یک در صد بازی اشاره کرد، نمیتوانستم خندهای را پنهان کنم [ترجمه ترگمان]زمانی که مفسر به نرخ ناچیز یک صد در صد بازی اشاره کرد، نتوانستم جلوی خنده ام را پنهان کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. They were all too kind to snigger but Suzi distinctly saw fat Luiza shrug her shoulders in a gesture of fatalistic despair.
[ترجمه گوگل]همه آنقدر مهربان بودند که نمیتوانستند پوزخند بزنند، اما سوزی به وضوح لویزای چاق را دید که شانههایش را به نشانهی ناامیدی سرنوشتساز بالا انداخت [ترجمه ترگمان]همه آن ها بیش از حد مهربان بودند، اما به وضوح دیدند که شانه های خود را بالا انداخت و با حرکتی حاکی از یاس و نومیدی به شانه های خود تکیه داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. No one sniggered when football coaches, business executives and politicians became fairer haired.
[ترجمه گوگل]زمانی که مربیان فوتبال، مدیران تجاری و سیاستمداران موهای زائد تری داشتند، هیچ کس پوزخند نمی زد [ترجمه ترگمان]هنگامی که مربیان فوتبال، مدیران اجرایی و سیاستمداران ملایم تر شدند هیچ کس نخندید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Sniggers and the double meanings surrounded the subject which was one of the biggest taboos in our society.
[ترجمه گوگل]Sniggers و معانی دوگانه این موضوع را احاطه کرده بود که یکی از بزرگترین تابوهای جامعه ما بود [ترجمه ترگمان]sniggers و معانی دو گانه این موضوع را احاطه کردند که یکی از بزرگ ترین تابوهای جامعه ما بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Horne sniggered to himself. Strange coincidence, the same place where Whitton had met his death.
[ترجمه گوگل]هورنای به سمت خودش پوزخند زد اتفاقی عجیب، همان جایی که ویتون با مرگش روبرو شده بود [ترجمه ترگمان]horne زیر لب به خودش پوزخند زد تصادفی عجیب، همان جایی که Whitton با مرگش روبه رو شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• snicker, laugh in a partially suppressed scornful manner if you snigger, you laugh quietly and in a disrespectful way. verb here but can also be used a count noun. e.g. his sniggers became uncontrollable.