1. "Please don't yell at me. " She began to sniffle.
[ترجمه گوگل]"لطفا سر من فریاد نزنید " او شروع به بو کشیدن کرد
[ترجمه ترگمان]\"لطفا به من فریاد نزنید\" او شروع به گریه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. She'd sniffle and nestle closer and even with the peculiar haircut I'd know she wasn't any boy.
[ترجمه گوگل]او بو میکشید و نزدیکتر لانه میزد و حتی با مدل موی عجیبش میدانستم که پسری نیست
[ترجمه ترگمان]او اشک می ریخت، و حتی با موهای عجیب که من می شناختم، پسری نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. His blubbering died to a sniffle, which he trimmed with his sleeve.
[ترجمه گوگل]غرغر کردن او در اثر خرخره ای از بین رفت که با آستینش آن را کوتاه کرد
[ترجمه ترگمان]به گریه و زاری افتاد و در حالی که با آستین لباسش را اصلاح می کرد، به گریه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Life is made up of sob, sniffle, and smile, with sniffle predominating.
[ترجمه گوگل]زندگی از هق هق، خروش و لبخند تشکیل شده است که بوی آن غالب است
[ترجمه ترگمان]زندگی از هق هق و لبخند و لبخند زدن به او دست می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Linda cry all day and sniffle audibly around the corner.
[ترجمه گوگل]لیندا تمام روز گریه می کند و با صدای بلند گوشه ای را بو می کشد
[ترجمه ترگمان]لیندا تمام روز گریه می کرد و در گوشه اتاق زمزمه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Sniffle. Wrinkle nose. Flare nostrils.
[ترجمه گوگل]بو کشیدن چین و چروک بینی شعله ور شدن سوراخ های بینی
[ترجمه ترگمان]sniffle دماغ Wrinkle سوراخ های بینی اش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I had a cold a couple of weeks ago and it's left me with a bit of a sniffle.
[ترجمه گوگل]من یکی دو هفته پیش سرما خوردم و حالم کمی خفه شد
[ترجمه ترگمان]من چند هفته پیش سرما خورده بودم و یه کم اشک ریختم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. A few Fridays ago I had a bit of a sniffle on Friday morning.
[ترجمه گوگل]چند جمعه پیش صبح جمعه کمی بو کشیدم
[ترجمه ترگمان]چند روز پیش جمعه صبح کمی of داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. There I was congratulating myself on surviving the winter without so much as a sniffle, when I was suddenly struck down without warning.
[ترجمه گوگل]در آنجا داشتم به خودم تبریک میگفتم که زمستان را بدون بوق زدن زنده گذراندهام، که ناگهان بدون هیچ اخطاری سرم زدند
[ترجمه ترگمان]در آنجا به خودم تبریک می گفتم که بدون هیچ هشداری، بدون اخطار، از زمستان، از زمستان نجات یافتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. She had gone to school in the morning with a slight cough and a sniffle.
[ترجمه گوگل]صبح با سرفه خفیف و خفگی به مدرسه رفته بود
[ترجمه ترگمان]صبح ها با سرفه کوتاهی به مدرسه رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The lack of air in the room makes everyone sniffle.
[ترجمه گوگل]کمبود هوا در اتاق باعث می شود همه بو بکشند
[ترجمه ترگمان]کمبود هوا در اتاق همه را گیج می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. She tried to sniff contemptuously, but succeeded in producing only a sniffle.
[ترجمه گوگل]او سعی کرد با تحقیر بو بکشد، اما موفق شد فقط یک بو بکشد
[ترجمه ترگمان]سعی کرد با تحقیر نفس بکشد، اما در حالی که فقط لبخند می زد،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید