snide

/ˈsnaɪd//snaɪd/

معنی: حقه باز، ادم عوام فریب، کنایه امیز، نیشدار
معانی دیگر: لیچار (مانند)، متلک مانند، کنایه آمیز، زرنگ، حرف نیشدار

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: snider, snidest
مشتقات: snidely (adv.), snideness (n.)
• : تعریف: insulting in a derisive way; maliciously sarcastic.

- her snide comments about my friend
[ترجمه شان] حرف های کنایه آمیز او در باره دوست من
|
[ترجمه گوگل] نظرات بد او در مورد دوست من
[ترجمه ترگمان] در حالی که از نیش و کنایه او در مورد دوستم حرف می زد،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a snide remark
حرف کنایه آمیز

2. despite his snide remarks, soghra remained unruffled
با وجود حرف های کنایه آمیز او صغرا متانت خود را حفظ کرد.

3. She made one or two snide remarks about their house which I thought was a bit unnecessary.
[ترجمه گوگل]او یک یا دو اظهار نظر موهن در مورد خانه آنها کرد که به نظر من کمی غیر ضروری بود
[ترجمه ترگمان]او یکی دو بار در مورد خانه ای که فکر می کردم کمی غیر ضروری بود، اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He made a snide comment about her weight.
[ترجمه گوگل]او در مورد وزن او اظهار نظری بد کرد
[ترجمه ترگمان]او در مورد وزنش اشاره ای به طعنه و کنایه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He's always making snide comments about her appearance.
[ترجمه گوگل]او همیشه در مورد ظاهر او اظهار نظرهای ناخوشایندی می کند
[ترجمه ترگمان]او همیشه در مورد ظاهر خود با کنایه قضاوت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Cartiers and snide Cartiers with the paint peeling off.
[ترجمه گوگل]کارتیه ها و کارتیه ها را با رنگ جدا می کنند
[ترجمه ترگمان]Cartiers و متلک Cartiers با رنگ پوست کنده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The teacher kept making snide comments about my pronunciation, which really embarrassed me.
[ترجمه گوگل]معلم مدام در مورد تلفظ من کامنت های بدی می داد که واقعاً باعث شرمندگی من شد
[ترجمه ترگمان]معلم با نیش و کنایه درباره تلفظ من حرف می زد، که واقعا مرا خجالت زده می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I'm fed up with your snide remarks.
[ترجمه گوگل]حالم به هم خورده از حرف های توهین آمیز شما
[ترجمه ترگمان]از طعنه و کنایه هات خسته شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I did not think my remarks were particularly snide.
[ترجمه گوگل]فکر نمی‌کردم اظهارات من به‌خصوص توهین‌آمیز باشد
[ترجمه ترگمان]فکر نمی کردم حرف های من به خصوص با کنایه و کنایه آمیز باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But those first weeks my voice could be snide.
[ترجمه گوگل]اما در همان هفته های اول صدای من ممکن است ضعیف باشد
[ترجمه ترگمان]اما این هفته های اول صدای من از نیش و کنایه شنیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Meanwhile, when she's not being snide, make a genuine effort at friendship.
[ترجمه گوگل]در همین حال، زمانی که او بداخلاق نمی شود، تلاشی واقعی برای دوستی انجام دهید
[ترجمه ترگمان]در عین حال، وقتی که او در حال نیش زدن نیست، یک تلاش واقعی برای دوستی ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Your posts are snide, snotty, sarcastic and serve no purpose in any discussion.
[ترجمه گوگل]پست های شما مضحک، مزخرف، طعنه آمیز هستند و هیچ هدفی در هیچ بحثی ندارند
[ترجمه ترگمان]posts، snide، sarcastic، sarcastic و هیچ هدفی در این بحث نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They kept making snide remarks about each other.
[ترجمه گوگل]آنها مدام در مورد یکدیگر سخنان رکیک می گفتند
[ترجمه ترگمان]آن ها با کنایه درباره یکدیگر remarks می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حقه باز (اسم)
snide, conjurer, slicker, phony, phoney, trickster

ادم عوام فریب (اسم)
snide, demagog, demagogue

کنایه امیز (صفت)
wry, sardonic, snide

نیشدار (صفت)
caustic, snide

انگلیسی به انگلیسی

• counterfeit money or jewelry; liar, cheat
mean, derogatory, disparaging; counterfeit, fake
a snide comment or remark criticizes someone nastily, often in an indirect way.
a snide person is one who makes critical remarks in an unpleasant and indirect way.

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
طعنه آمیز / نیش دار / کنایه دار / زیرکانه و تحقیرآمیز / تقلبی
در زبان محاوره ای: حرف نیش دار زد، کنایه انداخت، زیرپوستی تحقیر کرد، جنس قلابی بود
🔸 تعریف ها:
1. ( صفت – رفتاری ) : بیان یا رفتاری که به صورت غیرمستقیم و نیش دار، کسی را تحقیر یا نقد کند
...
[مشاهده متن کامل]

● مثال: She made a snide remark about his clothes. یه حرف نیش دار درباره ی لباسش زد
2. ( صفت – شخصیتی ) : توصیف فردی که عادت دارد با طعنه و کنایه دیگران را آزار دهد
● مثال: He’s such a snide character—it’s hard to trust him. خیلی آدم نیش داریه—سخته بهش اعتماد کرد
3. ( صفت – تقلبی ) : اشاره به چیزی که جعلی یا غیرواقعی باشد، به ویژه در زمینه ی کالا یا رفتار
● مثال: They sold snide Rolex watches. ساعت های رولکس تقلبی فروختن
4. ( اسم – فرد ) : شخصی که رفتار زیرکانه، نیش دار یا فریبکارانه دارد
● مثال: He’s not a snide—he’s better than most. اون آدم نیش داری نیست—از خیلی ها بهتره
🔸 مترادف ها:
derogatory – sneering – malicious – sarcastic – underhand – counterfeit – deceitful – mean

Common Collocations of "Snide" in English with Persian Translations
The word "snide" is often used to describe remarks, comments, or behavior that are mocking or sarcastic in a subtle, unkind way.
...
[مشاهده متن کامل]

( طعنه آمیز، کنایه دار )
Below are its frequent collocations in English along with Persian equivalents ( without transliteration ) :
- - -
1. Snide Remark/Comment
- English: Snide remark / Snide comment
- Persian: حرف کنایه آمیز / اظهار نظر طعنه آمیز
- Example:
- "She made a snide remark about his appearance. "
- ترجمه: "او حرف کنایه آمیزی درباره ظاهر او زد. "
- - -
2. Snide Tone/Voice
- English: Snide tone / Snide voice
- Persian: لحن کنایه دار / صدای طعنه زن
- Example:
- "He answered in a snide tone, clearly annoyed. "
- ترجمه: "او با لحنی کنایه دار پاسخ داد که نشان می داد عصبانی است. "
- - -
3. Snide Laugh/Smile
- English: Snide laugh / Snide smile
- Persian: خندۀ ریشخندآمیز / لبخند طعنه آمیز
- Example:
- "She gave him a snide smile before walking away. "
- ترجمه: "او قبل از رفتن به او لبخندی طعنه آمیز زد. "
- - -
4. Snide Joke/Insult
- English: Snide joke / Snide insult
- Persian: شوخی تمسخرآمیز / توهین کنایه دار
- Example:
- "His so - called 'compliment' was actually a snide insult. "
- ترجمه: "تعریفی که او کرد در واقع توهینی کنایه دار بود. "
- - -
5. Snide Behavior/Attitude
- English: Snide behavior / Snide attitude
- Persian: رفتار طعنه آمیز / نگرش کنایه دار
- Example:
- "Her constant snide attitude makes her hard to work with. "
- ترجمه: "نگرش همیشگی کنایه آمیز او همکاری با او را سخت می کند. "
- - -
Key Notes:
- "Snide" implies hidden or indirect mockery, not openly aggressive.
- In Persian, "کنایه آمیز" ( sarcastic ) and "طعنه زن" ( mocking ) are the closest equivalents.
- This word is often used in social, professional, or literary contexts where subtle sarcasm is involved.
deepseek

کنایه آمیز. نیشدار
مثال:
Another outstanding trait of his was that he wouldn’t become discouraged by other’s snide remarks.
ویژگی برجسته دیگر او این بود که از صحبتهای کنایه آمیز و نیشدار دیگران دلسرد نمی شد.
Synonym:
•Mocking
•Bitter
Snide is often seen in the phrase "snide remark, " which is a snide or sarcastic comment intended to hurt or insult someone.
دوستان دقت داشته باشید که snide هم می تواند صفت باشد و هم اسم
بنابراین " تحقیر کردن" که یک فعل است، نمی تواند معادل درستی برای آن باشد
اگر صفت باشد " تحقیرآمیز " و یا "فریب کار" درست است و اگر اسم باشد، " آدم فریب کار" باید معنا شود
did boss snide at you too?
رئیس تو را هم چزاند؟
تحقیر کردن