snapper

/ˈsnæpər//ˈsnæpə/

معنی: رباینده، قاشقک
معانی دیگر: (شخص یا چیز) گاز گیر، تلق کن (رجوع شود به: snap)، رجوع شود به: snapping turtle

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: snapper, snappers
(1) تعریف: any of numerous large sea fishes, such as the red snapper, that inhabit warm waters and are valued for food and sport.

(2) تعریف: a young bluefish.

جمله های نمونه

1. Trey Junkin, the Raiders' long snapper and special-teams player extraordinaire, was ejected in the second quarter.
[ترجمه گوگل]Trey Junkin، بازیکن فوق‌العاده بلند مدت و تیم‌های ویژه Raiders، در کوارتر دوم اخراج شد
[ترجمه ترگمان]تری Junkin، the snapper و مهاجم تیم های مخصوص تیم، در کوارتر دوم اخراج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Nice try, but we like the pic our snapper took of you much better.
[ترجمه گوگل]تلاش خوبی بود، اما ما عکسی را که عکاسمان از شما گرفت خیلی بهتر دوست داریم
[ترجمه ترگمان]تلاش خوبی بود، اما ما دوست داریم که snapper از تو خیلی بهتر باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The car hire people don't know where Lonesome Snapper is either, but they look it up.
[ترجمه گوگل]افراد اجاره‌دهنده ماشین هم نمی‌دانند Lonesome Snapper کجاست، اما آن‌ها را جستجو می‌کنند
[ترجمه ترگمان]کرایه ماشین مردم نمی دانند که Lonesome کجاست، اما به آن نگاه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Chrissie passed Bodie a polythene snapper bag, then left the room again.
[ترجمه گوگل]کریسی یک کیسه پلی اتیلن را از کنار بادی رد کرد، سپس دوباره اتاق را ترک کرد
[ترجمه ترگمان]Chrissie از کنار کیف snapper گذشتند و دوباره اتاق را ترک کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Most of that time he dived for red snapper along the edge of a break in the reef.
[ترجمه گوگل]بیشتر آن زمان او در امتداد لبه یک شکاف در صخره برای گرفتن رد قرمز شیرجه می زد
[ترجمه ترگمان]بیشتر آن زمان او به سمت snapper قرمز در امتداد لبه پرتگاه سقوط کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But at least the snapper was quiet, sleeping in its cot.
[ترجمه گوگل]اما لااقل اسنپر ساکت بود و در تختش می خوابید
[ترجمه ترگمان]اما at ساکت بود و روی تخت خوابش خوابیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I made her favorite red snapper with tomato sauce.
[ترجمه گوگل]من قیچی قرمز مورد علاقه او را با سس گوجه فرنگی درست کردم
[ترجمه ترگمان] اون کوچولوی قرمز مورد علاقه اش رو با سس گوجه فرنگی درست کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Add the red mullet, trout, snapper, seabass and squids and fry.
[ترجمه گوگل]کفال قرمز، ماهی قزل آلا، اسناپر، باس دریایی و ماهی مرکب را اضافه کرده و تفت دهید
[ترجمه ترگمان]the سرخ، قزل آلا، snapper، seabass و squids را اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I want to try the red snapper - but is it very spicy?
[ترجمه گوگل]من می خواهم قیچی قرمز را امتحان کنم - اما آیا بسیار تند است؟
[ترجمه ترگمان]من می خوام snapper قرمز رو امتحان کنم - اما خیلی ادویه داره؟ -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Carol: Oh, no, my snapper scraggy. It's supposed to shrink a little when you cook it.
[ترجمه گوگل]کارول: اوه، نه، قیچی من خراشیده است قرار است هنگام پختن آن کمی جمع شود
[ترجمه ترگمان] اوه، نه، بچه باز بیچاره قرار بود وقتی آشپزی کنی کمی بزرگ تر بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Is the red snapper too spicy?
[ترجمه گوگل]آیا قیچی قرمز خیلی تند است؟
[ترجمه ترگمان]ای کوچولوی قرمز خیلی ادویه داره؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Tomtate grunts and yellowtail snapper swim through Neptune Memorial Reef, an underwater cemetery with decorative arches and columns installed on the ocean floor off Miami Beach.
[ترجمه گوگل]غرغرهای تاماتیت و دم زرد در میان صخره‌های یادبود نپتون، گورستانی زیر آب با طاق‌ها و ستون‌های تزئینی که در کف اقیانوس در ساحل میامی نصب شده‌اند، شنا می‌کنند
[ترجمه ترگمان]Tomtate grunts و yellowtail snapper از صخره یادبود نپتون شنا می کنند، یک قبرستان زیر آب با طاق های تزیینی و ستون هایی که بر روی زمین اقیانوس در ساحل میامی نصب شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Top: Morphometric measurement of Red Snapper.
[ترجمه گوگل]بالا: اندازه گیری مورفومتریک Red Snapper
[ترجمه ترگمان]بالا: اندازه گیری Morphometric of قرمز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. These fish include red snapper, Atlantic salmon, bluefin tuna, and king crab.
[ترجمه گوگل]این ماهی ها عبارتند از خرچنگ قرمز، ماهی آزاد اقیانوس اطلس، ماهی تن آبی و شاه خرچنگ
[ترجمه ترگمان]این ماهی ها شامل ماهی های قرمز، سالمون اقیانوس اطلس، ماهی تون بلوفین و خرچنگ قورباغه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رباینده (اسم)
snapper, raptor, snatcher

قاشقک (اسم)
castanets, snapper

انگلیسی به انگلیسی

• any of a number of marine fish found mainly in the coastal waters of the pacific and atlantic; snapping turtle; work supervisor (slang)

پیشنهاد کاربران

معنای دیگر عکاس یا مترادف کلمهphotographer می شود.
سرخو ماهی
عکاس ( ستارگان سینما و غیره. . . . . )
a fish that lives in warm seas and can be eaten
یه نوع ماهی
ناظر ( عامیانه و شاید تمسخر امیز )
از آب گل آلود ماهی گرفتن

بپرس