snap decision

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
تصمیم لحظه ای / تصمیم ناگهانی / تصمیم بدون فکر
در زبان محاوره ای:
یهویی تصمیم گرفتن، فی البداهه، بی فکر زد، یهویی پرید وسطش
________________________________________
🔸 تعریف ها:
...
[مشاهده متن کامل]

1. ( روان شناختی – رفتاری ) :
تصمیمی که **بدون تأمل، تحلیل، یا بررسی دقیق** گرفته می شه؛ معمولاً تحت فشار، هیجان، یا غریزه
مثال:
She made a **snap decision** to quit her job.
یهویی تصمیم گرفت کارشو ول کنه.
2. ( فرهنگی – اجتماعی ) :
در روایت های روزمره یا رسانه ای، نماد لحظه ای که فرد **فوراً واکنش نشون می ده**—چه در عشق، خشم، یا بحران
مثال:
The hero’s **snap decision** saved the day.
تصمیم لحظه ای قهرمان روز رو نجات داد.
3. ( مدیریتی – سازمانی ) :
در فضای کاری، اشاره به تصمیم هایی که **سریع و بدون مشورت** گرفته می شن؛ گاهی مؤثر، گاهی پرریسک
مثال:
The CEO’s **snap decision** shocked the board.
تصمیم یهویی مدیرعامل هیئت مدیره رو شوکه کرد.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
impulsive choice – quick call – gut decision – instant judgment – reflex move

تصمیم عجولانه و ناگهانی
تصمیم فوری، تصمصم آنی
تصمیم عجولانه
تصمیم ناگهانی
تصمیم یهویی و ناگهانی
Quick decision
A decision made hastily, recklessly, or without careful consideration.
https://idioms. thefreedictionary. com/
a judgment or decision made quickly, without careful thought or discussion
https://www. ldoceonline. com/