🔸 معادل فارسی:
بدشانس / گرفتار بدبیاری / نحس / دچار شکست های پی در پی
در زبان محاوره ای:
بدبیار شده، انگار نحسی گرفته، هر کاری می کنه خراب می شه
🔸 تعریف ها:
1. ( عامیانه – ورزشی یا روزمره ) :
... [مشاهده متن کامل]
توصیف کسی یا چیزی که مدام دچار شکست، بدشانسی یا اتفاقات ناخوشایند می شه
مثال: The team was snakebit all season, losing every close game.
تیم کل فصل بدبیار بود، همه ی بازی های نزدیک رو باخت.
2. ( احساسی – استعاری ) :
وقتی کسی احساس می کنه انگار نحس شده یا هر کاری می کنه نتیجه ی بدی می گیره
مثال: I’ve been snakebit lately—nothing’s going right.
این روزا بدبیار شدم—هیچی درست پیش نمی ره.
🔸 مترادف ها:
jinxed – unlucky – cursed – doomed – ill - fated
بدشانس / گرفتار بدبیاری / نحس / دچار شکست های پی در پی
در زبان محاوره ای:
بدبیار شده، انگار نحسی گرفته، هر کاری می کنه خراب می شه
🔸 تعریف ها:
1. ( عامیانه – ورزشی یا روزمره ) :
... [مشاهده متن کامل]
توصیف کسی یا چیزی که مدام دچار شکست، بدشانسی یا اتفاقات ناخوشایند می شه
مثال: The team was snakebit all season, losing every close game.
تیم کل فصل بدبیار بود، همه ی بازی های نزدیک رو باخت.
2. ( احساسی – استعاری ) :
وقتی کسی احساس می کنه انگار نحس شده یا هر کاری می کنه نتیجه ی بدی می گیره
مثال: I’ve been snakebit lately—nothing’s going right.
این روزا بدبیار شدم—هیچی درست پیش نمی ره.
🔸 مترادف ها: