smutty

/ˈsmʌti//ˈsmʌti/

معنی: شبیه دوده، دوده زده، با دوده لکه دار شده
معانی دیگر: هرزه، مستهجن، زننده، ننگ آور، شرم آور، قبیح، سیاهک گرفته، گیاه دچار زنگ سیاه، با سیاهک الوده شده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: smuttier, smuttiest
مشتقات: smuttily (adv.), smuttiness (n.)
(1) تعریف: obscene or indecent, as language or pictures.
مترادف: bawdy, dirty, filthy, indecent, lewd, obscene, pornographic, raunchy, vulgar
مشابه: coarse, crude, lascivious, salacious

(2) تعریف: soiled with soot, dirt, or the like.
مترادف: dirty, filthy, grimy, ribald, soiled, sooty, unclean
مشابه: grungy, smirched, smudged, stained

جمله های نمونه

1. smutty jokes
شوخی های قبیح

2. I was really embarrassed by his smutty jokes.
[ترجمه گوگل]من واقعا از شوخی های بدش خجالت کشیدم
[ترجمه ترگمان]من از جک های his خجالت می کشیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He could not join in the telling of smutty jokes or the foraging expeditions for willing females.
[ترجمه گوگل]او نمی توانست در گفتن جوک های ناخوشایند یا سفرهای جستجوی علوفه برای زنان مشتاق شرکت کند
[ترجمه ترگمان]او نمی توانست به نقل لطیفه smutty یا سفره ای اکتشافی برای یافتن زنان بپیوندد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There were smutty jokes, crossings out and misspellings.
[ترجمه گوگل]جوک های ناقص، خط کشی و املایی غلط وجود داشت
[ترجمه ترگمان]بعد از آن همه جا و آن طرف و آن طرف و آن طرف و آن طرف و آن طرف و آن طرف و آن طرف و آن طرف
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Vologsky himself became the butt for smutty jokes and innuendoes.
[ترجمه گوگل]خود ولوگسکی تبدیل به محل شوخی‌ها و کنایه‌های ناخوشایند شد
[ترجمه ترگمان]به بیت خود را به خاطر شوخی های smutty و کنایه ها ادا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. These characteristics allow software to distinguish smutty audio from other content.
[ترجمه گوگل]این ویژگی‌ها به نرم‌افزار اجازه می‌دهد تا صدای ناقص را از سایر محتواها تشخیص دهد
[ترجمه ترگمان]این ویژگی ها به نرم افزار اجازه می دهد تا smutty صوتی را از سایر محتوا تفکیک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I detest smutty books.
[ترجمه گوگل]من از کتاب های کثیف متنفرم
[ترجمه ترگمان]من از کتاب های smutty بدم می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A couple of the younger teachers tittered at his smutty jokes.
[ترجمه گوگل]چند نفر از معلمان جوانتر به شوخی های بدش خندیدند
[ترجمه ترگمان]دوتا از اساتید جوان به لطیفه های his می خندیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Our discussions were perhaps too frank and our jokes too smutty.
[ترجمه گوگل]بحث‌های ما شاید خیلی صریح و شوخی‌های ما بیش از حد گنگ بود
[ترجمه ترگمان]شاید مباحثات ما بیش از حد صریح و jokes بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A high-profile book will be published to great acclaim, including the National Book Award Children's Fiction Award, and Gold Medal Award Smutty Books.
[ترجمه گوگل]یک کتاب پرمخاطب منتشر خواهد شد که با تحسین زیادی همراه خواهد بود، از جمله جایزه ملی کتاب جایزه داستانی کودکان، و جایزه طلایی جایزه کتاب اسموتی
[ترجمه ترگمان]یک کتاب با پروفایل بالا مورد تحسین قرار خواهد گرفت، از جمله جایزه کتاب ملی کودکان، جایزه تخیلی کودکان و برنده مدال طلا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Lest anyone get the wrong idea, it is also made clear that there is to be strictly no sexual harassment of fellow guests and no smutty behaviour in communal areas.
[ترجمه گوگل]مبادا کسی تصور اشتباهی داشته باشد، همچنین مشخص می‌شود که اکیداً نباید هیچ آزار و اذیت جنسی برای مهمانان دیگر وجود داشته باشد و هیچ رفتار ناخوشایندی در مناطق جمعی وجود نداشته باشد
[ترجمه ترگمان]برای اینکه مبادا کسی ایده اشتباه را بپذیرد، واضح است که هیچ آزار و اذیت جنسی از مهمان های هم کار وجود ندارد و هیچ گونه رفتار غیر قانونی در مناطق اشتراکی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Jason: No, go ahead see for yourself, we got an excellent score. Agreed on just about everything. . . especially the smutty questions.
[ترجمه گوگل]جیسون: نه، برو خودت ببین، ما نمره عالی گرفتیم در مورد همه چیز توافق کردند مخصوصاً سؤالات مبهم
[ترجمه ترگمان] نه، برو خودت ببین، ما یه امتیاز عالی داریم درست در مورد همه چیز، به خصوص پرسش های smutty
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شبیه دوده (صفت)
smutty

دوده زده (صفت)
smutty

با دوده لکه دار شده (صفت)
smutty

انگلیسی به انگلیسی

• dirty, smudged, sooty; obscene, pornographic; affected by a plant disease characterized by the development of black powdery spots
words or pictures that are smutty shock and offend some people because they are related to nudity or sex.
something that is smutty is marked with dark smudges of dirt such as soot.

پیشنهاد کاربران

بپرس