smut

/ˈsmət//smʌt/

معنی: سخن زشت، دوده، رنگ سیاه، لکه، هزل، سیاهولکه دار کردن، زنگ زدن
معانی دیگر: هر ماده ی سیاه و دوده مانند، لک، نقطه ی چرکین، (نوشته یا عکس یا سخن و غیره) هرزه، مستهجن، ننگ آور، شرم آور، قبیح، (آفت کشاورزی) سیاهک، زنگ سیاه، (گیاه) زنگ زدن، سیاهک گرفتن، تصاویروداستانهای خارج از اخلاق

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a small piece of dirt or soot, or the smudge or mark made by it.

(2) تعریف: indecent or obscene pictures or language.
مشابه: bawdy, dirt, filth, obscenity, ribaldry

(3) تعریف: any of various fungal plant diseases that result in the growth of dark, powdery masses of spores.

(4) تعریف: a fungus that causes such a disease.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: smuts, smutting, smutted
• : تعریف: to soil or dirty; smudge.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: of plants, to become diseased with smut.

جمله های نمونه

1. There's an awful lot of smut on television these days.
[ترجمه گوگل]این روزها غوغای زیادی در تلویزیون وجود دارد
[ترجمه ترگمان]این روزها کاره ای زیادی در تلویزیون انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He can entertain audiences without resorting to smut.
[ترجمه گوگل]او می تواند مخاطبان را بدون توسل به لکنت سرگرم کند
[ترجمه ترگمان]می تواند بدون توسل به سکس، شنوندگان را سرگرم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Patrick's conversations are always full of smut.
[ترجمه گوگل]مکالمات پاتریک همیشه پر از غم است
[ترجمه ترگمان]گفتگوهای \"پاتریک\" همیشه پر از smut
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I won't have smut like that in my house!
[ترجمه گوگل]من در خانه ام اینگونه لکه نخواهم داشت!
[ترجمه ترگمان]من این کار رو تو خونه خودم انجام نمیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The tabloid papers are full of smut.
[ترجمه گوگل]روزنامه های تبلوید مملو از کثیف است
[ترجمه ترگمان]روزنامه مصور پر از سکس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There's too much violence and smut on TV these days.
[ترجمه گوگل]این روزها خشونت و لجن زیادی در تلویزیون وجود دارد
[ترجمه ترگمان]این روزها خیلی خشونت و سکس در تلویزیون وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I noticed the powder smut from the shot on the white skin around the wound.
[ترجمه گوگل]متوجه لک پودر ناشی از گلوله روی پوست سفید اطراف زخم شدم
[ترجمه ترگمان]متوجه شدم که پودر باروت از روی پوست سفید اطراف جراحت دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Most countries would prefer to do without the smut and the anti-government invective, but none wants to risk being left out.
[ترجمه گوگل]بیشتر کشورها ترجیح می‌دهند که بدون تهوع و توهین‌های ضد دولتی کار کنند، اما هیچ‌یک نمی‌خواهند کنار گذاشته شوند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کشورها ترجیح می دهند این کار را بدون تبلیغات و the ضد دولتی انجام دهند، اما هیچ کدام نمی خواهند ریسک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Or is he a smut peddler who is using it to enhance the sale of his magazines?
[ترجمه گوگل]یا او یک دستفروش است که از آن برای افزایش فروش مجلاتش استفاده می کند؟
[ترجمه ترگمان]یا یک فروشنده ایتالیایی است که از آن برای افزایش فروش مجلات خود استفاده می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Northern corn leaf blight(NCLB) and head smut in maize, caused by fungi, have been the prevalent diseases in the world, which can cause heavy losses in corn production.
[ترجمه گوگل]سوختگی برگ‌های ذرت شمالی (NCLB) و لکه‌های سر در ذرت که توسط قارچ‌ها ایجاد می‌شود، از بیماری‌های شایع در جهان بوده‌اند که می‌توانند زیان‌های سنگینی را در تولید ذرت ایجاد کنند
[ترجمه ترگمان]بیماری ذرت شمالی (NCLB)و head در ذرت، ناشی از قارچ، بیماری های شایع در دنیا بوده که می تواند منجر به خسارت های سنگینی در تولید ذرت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A near commercial line of sugarcane, resistant to smut, has been produced through in vitro mutagenesis.
[ترجمه گوگل]یک خط تجاری تقریباً تجاری از نیشکر، مقاوم به لک، از طریق جهش زایی آزمایشگاهی تولید شده است
[ترجمه ترگمان]خط تجاری نزدیک نیشکر، مقاوم به اقیانوس، از طریق mutagenesis in vitro تولید شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Efficacy of controlling loose smut and head smut are more than 95%.
[ترجمه گوگل]اثربخشی کنترل لکه‌های شل و لکه‌های سر بیش از 95 درصد است
[ترجمه ترگمان]تاثیر کنترل محیط آزاد و head، بیش از ۹۵ % است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Head smut reduces maize yield severely because of its damage on ears right.
[ترجمه گوگل]لکه سر به دلیل آسیب رساندن به بلال های سمت راست، عملکرد ذرت را به شدت کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]smut به دلیل آسیب زدن به گوش ها به شدت تولید ذرت را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There is smut on the windows.
[ترجمه گوگل]روی پنجره ها لک است
[ترجمه ترگمان]یه چیزی روی پنجره ها هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سخن زشت (اسم)
bawdy, obscenity, scurrility, abusive language, smut, bawdry, gross language, ribaldry, opprobriousness

دوده (اسم)
smut, black, grime, soot, lampblack, colly

رنگ سیاه (اسم)
smut, blacking, sable

لکه (اسم)
blotch, smut, spot, dot, glob, blur, mulct, smudge, freckle, taint, stain, smear, gall, blob, blot, nebula, pip, dirt, dapple, splotch, iron mold, smirch, smooch, soilure

هزل (اسم)
smut

سیاهولکه دار کردن (فعل)
smut

زنگ زدن (فعل)
smut, ring, stain, corrode, rust, hang up, oxidize

انگلیسی به انگلیسی

• sooty particle; black spot, smudge; obscenity; pornography; plant disease characterized by the development of black powdery spots on the affected part; fungus which causes smut
dirty, stain; become dirty; be affected by a plant disease characterized by the development of black powdery spots
if you refer to words or pictures as smut, you mean that they are related to nudity or sex, and that you think that they have been said or published just to excite or shock people, rather than for serious reasons.
smut or smuts is dirt such as soot which makes a dark mark on something.

پیشنهاد کاربران

Smut refers to something that is dirty, obscene, or morally offensive. It can also refer to material, such as pornography, that is considered obscene or indecent.
چیزی که کثیف، ناپسند یا از نظر اخلاقی توهین آمیز است.
...
[مشاهده متن کامل]

همچنین می تواند به مطالبی مانند هرزه نگاری اشاره داشته باشد که زشت یا ناشایست تلقی می شود.
مثال؛
The book was filled with smutty jokes and innuendos.
A person might say, “I can’t believe they allowed such smut on television. ”
In a discussion about inappropriate content, someone might comment, “We need to protect children from being exposed to smut. ”

داستان، نوشته، نوار، موزیک یا هرمحتوای مستهجن
smut ( کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات )
واژه مصوب: سیاهک 2
تعریف: بیماری ناشی از قارچ های راستۀ اوستیلاگی نالِس ( Ustilaginales ) که در اندام های گیاه گَرد سیاه تولید می کند
Erotic

بپرس