smoulder

/ˈsmoʊldər//ˈsməʊldə/

معنی: سوختن ودود کردن، بی اتش سوختن
معانی دیگر: (انگلیس) رجوع شود به: smolder، smolder سوختن ودود کردن، خاموش کردن، خفه کردن

بررسی کلمه

اسم و ( noun, verb )
• : تعریف: variant of smolder.

جمله های نمونه

1. Melanie Griffith seems to smoulder with sexuality.
[ترجمه منوچهر تیموری] ملانی به نظر می رسد که از شدت نیاز جنسی دارد در درون جلز و ولز می کند
|
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد ملانی گریفیث از تمایلات جنسی دود می کند
[ترجمه ترگمان]به نظر میاد ملانی Griffith از تمایلات جنسی بی گناهه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Two-year-old Bethany Hudson's alarm started to smoulder and smoke as she lay in her cot.
[ترجمه گوگل]زنگ هشدار بتانی هادسون دو ساله در حالی که در تخت خوابش دراز کشیده بود شروع به دود کردن و دود کرد
[ترجمه ترگمان]زنگ ساعت دو ساله \"بتانی هادسون\" از دود و دود شروع به سیگار کشیدن کرد وقتی که توی تخت خوابش دراز کشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The smoulder became a blaze.
[ترجمه منوچهر تیموری] دود کردن به اتش منجر شد.
|
[ترجمه گوگل]دود تبدیل به شعله شد
[ترجمه ترگمان]The آتش گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They're less impressive as they smoulder, marmalade-like, over a pair of kohl-black eyebrows.
[ترجمه گوگل]آنها با دود شدن، مانند مارمالاد، روی یک جفت ابروی مشکی سرمه، کمتر چشمگیر هستند
[ترجمه ترگمان]در حالی که از زیر ابروهای سیاه و سیاه دودی از آن بالا می روند، آن ها کم تر تحت تاثیر قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But as the fire began to smoulder, Gore's sister Catherine paid an unexpected visit to her parents cottage.
[ترجمه گوگل]اما هنگامی که آتش شروع به دود شدن کرد، کاترین خواهر گور به طور غیرمنتظره ای از کلبه والدینش بازدید کرد
[ترجمه ترگمان]اما هنگامی که آتش شروع به smoulder کرد، خواهر گور، کاترین، دیدار غیر منتظره ای از خانه پدر و مادرش پرداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It took hours for the ruins to smoulder out.
[ترجمه گوگل]ساعت ها طول کشید تا ویرانه ها دود کردند
[ترجمه ترگمان]ساعت ها طول کشید تا دودی از آن خارج شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The smoulder suddenly became a blaze.
[ترجمه گوگل]دود ناگهان تبدیل به آتش شد
[ترجمه ترگمان]ناگهان آتش روشن آتش روشن شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Her eyes smoulder with jealousy.
[ترجمه گوگل]چشمانش از حسادت می دود
[ترجمه ترگمان]چشمانش از حسادت می سوخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The bank was set alight 20 years ago and continues to smoulder.
[ترجمه گوگل]این بانک 20 سال پیش به آتش کشیده شد و همچنان در حال دود شدن است
[ترجمه ترگمان]این بانک ۲۰ سال پیش به آتش کشیده شد و به smoulder ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In areas of shallow coal seams and dried out peat deposits, fires can smoulder below ground level for years.
[ترجمه گوگل]در مناطقی که درزهای زغال سنگ کم عمق و ذخایر ذغال سنگ نارس خشک شده اند، آتش سوزی می تواند برای سال ها زیر سطح زمین دود کند
[ترجمه ترگمان]در مناطقی از رگه های ذغال سنگ کم عمق و خشک کردن رسوبات زغال سنگ، آتش سوزی می تواند در زیر سطح زمین برای سال ها ادامه پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But the ancient pages were beginning to curl, the edges beginning to smoulder.
[ترجمه گوگل]اما صفحات باستانی شروع به پیچ خوردن کردند، لبه ها شروع به دود شدن کردند
[ترجمه ترگمان]اما صفحات باستانی شروع به فر زدن می کردند و لبه های آن کم کم به smoulder می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Our planet may burn, millions may die, and cities such as Moscow and New York may smoulder, but at least we will be free of petty regulation and bureaucracy. It seems a stiff price to pay.
[ترجمه گوگل]سیاره ما ممکن است بسوزد، میلیون ها نفر ممکن است بمیرند، و شهرهایی مانند مسکو و نیویورک ممکن است دود شوند، اما حداقل ما از مقررات کوچک و بوروکراسی رهایی خواهیم داشت به نظر می رسد بهای سختی پرداخت شود
[ترجمه ترگمان]سیاره ما ممکن است بسوزد، میلیون ها نفر می میرند، و شهرهایی مانند مسکو و نیویورک ممکن است smoulder شوند، اما حداقل ما از مقررات و بوروکراسی کوچک خلاص خواهیم شد به نظر می رسد قیمت گزافی است که باید بپردازید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سوختن ودود کردن (فعل)
smolder, smoulder

بی اتش سوختن (فعل)
smolder, smoulder

انگلیسی به انگلیسی

• small slow-burning fire, ashes of a fire (also smolder)
burn or smoke without flame; display repressed feelings of anger; continue in a suppressed state (also smolder)
if something smoulders, it burns slowly, producing smoke but not flames.

پیشنهاد کاربران

سلام.
آرام سوختنی که دود میکند ولی شعله ندارد. مثل تکه ذغالی که دود میکند ولی شعله ندارد.
با احترام.
چه ترجمه هایی. خدا وکیلی از صد کلمه دو تاش در زبان فارسی نیست مثلا یک فعل کامل وجود ندارد که بیان کننده باشد. باید برای یک فعل انگلیسی مثلا بگیم سوختن بدون آتش. .
احتراق آرام، به آرامی سوختن . . .

بپرس