smoothness

/ˈsmuːðnəs//ˈsmuːðnəs/

معنی: صافی، سلاست، همواری
معانی دیگر: همواری، صافی

جمله های نمونه

1. he was kneading the clay into perfect smoothness
او گل (کوزه گری) را می سرشت و کاملا نرم می کرد.

2. I just love the smoothness of silk.
[ترجمه گوگل]من فقط نرمی ابریشم را دوست دارم
[ترجمه ترگمان]من فقط نرمی ابریشم رو دوست دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They admired the smoothness and efficiency with which the business was run.
[ترجمه گوگل]آنها نرمی و کارایی کسب و کار را تحسین می کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها یکنواختی و کارایی را که کسب وکار در پیش داشت تحسین می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The wine possesses a smoothness and balanced depth which is rare at such a low price.
[ترجمه گوگل]شراب دارای لطافت و عمق متعادلی است که با چنین قیمت پایین کمیاب است
[ترجمه ترگمان]این شراب دارای یک عمق متعادل و متعادل است که در چنین قیمت پایینی نادر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Their limbs moved in naked smoothness, shifting against each other, intertwining.
[ترجمه گوگل]اندام‌هایشان به نرمی برهنه حرکت می‌کردند، روی هم می‌رفتند، در هم می‌پیچیدند
[ترجمه ترگمان]اعضای بدنشان با نرمی برهنه به طرف یکدیگر حرکت می کردند و با هم دست و پنجه نرم می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Unfortunately, the decision to opt for smoothness rather than scruffiness, composure rather than gaucheness, is not an innocent choice.
[ترجمه گوگل]متأسفانه، تصمیم به انتخاب نرمی به جای شلوغی، خونسردی به جای گستاخی، انتخاب بی گناهی نیست
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، تصمیم برای انتخاب یکنواختی به جای scruffiness، آرامش به جای gaucheness، یک انتخاب بیگناه نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Elaborate solution, depending on smoothness: This keeps the same set R as the simple solution.
[ترجمه گوگل]راه حل پیچیده، بسته به صافی: این همان مجموعه R را به عنوان راه حل ساده حفظ می کند
[ترجمه ترگمان]راهحل Elaborate بسته به هموارسازی: این راه حل را به عنوان راه حل ساده نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This paper expounds some factors influencing the smoothness of asphalt concrete pavement from four aspects of the paving machine, rolling machine, paving process and construction joint treatment.
[ترجمه گوگل]این مقاله برخی از عوامل مؤثر بر صافی روسازی بتنی آسفالتی را از چهار جنبه دستگاه روسازی، دستگاه نورد، فرآیند روسازی و عملیات مشترک ساخت و ساز تشریح می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله به بررسی برخی عوامل موثر بر هموارسازی پیاده رو بتن آسفالت از چهار جنبه ماشین آسفالت، ماشین نورد، فرآیند طراحی و عملیات مشترک ساخت وساز می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Feel the cold, glass-like smoothness and the crevices and lines that make me what I am.
[ترجمه گوگل]لطافت سرد و شیشه مانند و شکاف ها و خطوطی را که مرا به آنچه هستم می سازد، احساس کنید
[ترجمه ترگمان]احساس سرما، شیشه ها و the را احساس کن که من هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Gravure press paper very critical that requires excellent smoothness and appropriate water content, etc.
[ترجمه گوگل]کاغذ پرس گراور بسیار حیاتی است که نیاز به صافی عالی و محتوای آب مناسب و غیره دارد
[ترجمه ترگمان]کاغذ رسانه ای gravure بسیار حساس است که نیازمند هموارسازی عالی و محتوای مناسب آب و غیره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. And her poetic language is full of sedateness, smoothness and sculptural quality.
[ترجمه گوگل]و زبان شعر او سرشار از آرامش و لطافت و کیفیت مجسمه سازی است
[ترجمه ترگمان]و زبان شاعرانه او پر از sedateness، هموارسازی و کیفیت مجسمه سازی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The surface smoothness of the single crystal substrate will be the most important factor, which influences the quality of the epitaxial film growth.
[ترجمه گوگل]صافی سطح بستر تک کریستال مهمترین عاملی است که بر کیفیت رشد فیلم اپیتاکسیال تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]صیقلی بودن سطح زیرلایه های تک بلور مهم ترین عامل خواهد بود که بر کیفیت رشد فیلم epitaxial تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The appearance of Longjing tea is characterized by smoothness, flatness, straightness and its jade-green color.
[ترجمه گوگل]ظاهر چای Longjing با صافی، صافی، صافی و رنگ سبز یشمی آن مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]ظاهر چای Longjing با یکنواختی، صافی، straightness و رنگ یشم سبز آن مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. With silk it contests the chromo for smoothness.
[ترجمه گوگل]با ابریشم با کرومو برای صافی رقابت می کند
[ترجمه ترگمان]آن را با پارچه های ابریشمی به خاطر نرمی و نرمی contests می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In this paper, we introduce a mirror smoothness surveying instrument which is designed from the principle of mirror Moire topography.
[ترجمه گوگل]در این مقاله به معرفی ابزار سنجش صافی آینه می پردازیم که بر اساس اصل توپوگرافی آینه ای مویر طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، ما یک ابزار بررسی نرمی را معرفی می کنیم که از اصل of Moire mirror طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

صافی (اسم)
filter, gloss, clearance, serenity, purity, smoothness, strainer, colander, leach, limpidity, scumble

سلاست (اسم)
expressiveness, smoothness, clearness, fluency

همواری (اسم)
smoothness

تخصصی

[سینما] همواری (در تدوین )
[عمران و معماری] نرمی
[پلیمر] صافی، نرمی، یکنواختی
[آمار] همواری

انگلیسی به انگلیسی

• state or quality of being smooth; evenness; quality of being unobstructed; calmness; quality of being polished or suave

پیشنهاد کاربران

هموارسازی
تثبیت
بی عیب و نقص بودن
روان بودن، بی عیب و نقص بودن
مثلاً: حالت عملیات را از طریق وضعیت زمان واقعی شبکه برق تنظیم و از روان بودن ( بی عیب و نقص بودن ) ارتباطات داده از همه سطوح اطمینان حاصل کنید.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : smooth
✅️ اسم ( noun ) : smoothness
✅️ صفت ( adjective ) : smooth
✅️ قید ( adverb ) : smoothly
روان بخشی
روانی، روان بودن

بپرس