1. Sally managed to smooth over the bad feelings between them.
[ترجمه گوگل]سالی توانست احساسات بد بین آنها را برطرف کند
[ترجمه ترگمان]سلی موفق شد احساسات بد بین آن ها را آرام کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سلی موفق شد احساسات بد بین آن ها را آرام کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. It will be difficult for you to smooth over your differences after so many years.
[ترجمه گوگل]حل کردن اختلافات پس از سالها برای شما دشوار خواهد بود
[ترجمه ترگمان]برای شما مشکل خواهد بود که بعد از این همه سال تفاوت های خود را صاف کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای شما مشکل خواهد بود که بعد از این همه سال تفاوت های خود را صاف کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I could see that he was trying to smooth over his duty for wrong judgments.
[ترجمه گوگل]می دیدم که او سعی می کند وظیفه اش را برای قضاوت های نادرست هموار کند
[ترجمه ترگمان]می توانستم ببینم که او سعی دارد وظیفه اش را برای داوری غلط حفظ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]می توانستم ببینم که او سعی دارد وظیفه اش را برای داوری غلط حفظ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He tried to smooth over the awkwardness of the situation.
[ترجمه گوگل]او سعی کرد وضعیت نامناسب را از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]سعی کرد بر وخامت اوضاع مسلط شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سعی کرد بر وخامت اوضاع مسلط شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Press it down lightly and smooth over the top with a palette knife.
[ترجمه گوگل]آن را به آرامی فشار دهید و روی آن را با یک چاقوی پالت صاف کنید
[ترجمه ترگمان]آن را به آرامی فشار دهید و با یک کاردک پالت ایجاد کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن را به آرامی فشار دهید و با یک کاردک پالت ایجاد کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. In this way, psychological writing manages to smooth over the difficulties in its discourses of gender.
[ترجمه گوگل]به این ترتیب، نوشتار روانشناختی میتواند مشکلات موجود در گفتمانهای جنسیتی خود را هموار کند
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب، نوشته های روانشناسی بر مشکلات موجود در گفتمان های جنسیت خود غلبه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب، نوشته های روانشناسی بر مشکلات موجود در گفتمان های جنسیت خود غلبه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Smooth over the edges with an emery board.
[ترجمه گوگل]لبه ها را با یک تخته سنباده صاف کنید
[ترجمه ترگمان]روی لبه با یک تخته emery کار می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]روی لبه با یک تخته emery کار می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Smooth over lightly with a soft cotton cloth instead, applying even pressure, but not flattening patterns.
[ترجمه گوگل]در عوض با یک پارچه نخی نرم آن را به آرامی صاف کنید، فشار یکنواخت را اعمال کنید، اما الگوهای صافی را اعمال نکنید
[ترجمه ترگمان]به جای آن که با یک پارچه پنبه ای نرم، نرم و نرم کار کنید، فشار بیشتری اعمال کنید، اما الگوهای مسطح کننده نداشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به جای آن که با یک پارچه پنبه ای نرم، نرم و نرم کار کنید، فشار بیشتری اعمال کنید، اما الگوهای مسطح کننده نداشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I tried to smooth over the awkwardness of this first meeting.
[ترجمه گوگل]سعی کردم ناهنجاری های این دیدار اول را برطرف کنم
[ترجمه ترگمان]سعی کردم از ناراحتی این جلسه اول جلوگیری کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سعی کردم از ناراحتی این جلسه اول جلوگیری کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The small gift will smooth over the squabble between the husband and wife.
[ترجمه گوگل]این هدیه کوچک اختلافات بین زن و شوهر را برطرف می کند
[ترجمه ترگمان]این هدیه کوچک بر the بین زن و شوهر غلبه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این هدیه کوچک بر the بین زن و شوهر غلبه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Smooth over your face, neck, even under the fragile eye area.
[ترجمه گوگل]روی صورت، گردن، حتی زیر ناحیه شکننده چشم صاف کنید
[ترجمه ترگمان]روی صورت، گردن و حتی زیر ناحیه چشم شکننده خود بمالید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]روی صورت، گردن و حتی زیر ناحیه چشم شکننده خود بمالید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The angry husband and wife agreed to smooth over their differences.
[ترجمه گوگل]زن و شوهر عصبانی توافق کردند که اختلافات خود را حل کنند
[ترجمه ترگمان]شوهر و زن خشمگین توافق کردند که اختلافاتشان را حل و فصل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شوهر و زن خشمگین توافق کردند که اختلافاتشان را حل و فصل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. It will be difficult for you to smooth over your bad feelings after so many years.
[ترجمه گوگل]برای شما سخت خواهد بود که بعد از سالها احساسات بد خود را صاف کنید
[ترجمه ترگمان]پس از گذشت این همه سال برای شما سخت است که احساسات بد خود را صاف کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پس از گذشت این همه سال برای شما سخت است که احساسات بد خود را صاف کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He tried to smooth over his contretemps with the policeman.
[ترجمه گوگل]او سعی کرد تحقیر خود را با پلیس صاف کند
[ترجمه ترگمان]او سعی کرد که این فاجعه را با پلیس حل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او سعی کرد که این فاجعه را با پلیس حل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Smooth over wet skin in the bath or shower and rub in circular movements.
[ترجمه گوگل]در حمام یا حمام روی پوست مرطوب صاف کنید و با حرکات دایره ای مالش دهید
[ترجمه ترگمان]روی پوست مرطوب در حمام بمالید و یا دوش بگیرید و حرکات دایره ای را بمالید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]روی پوست مرطوب در حمام بمالید و یا دوش بگیرید و حرکات دایره ای را بمالید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید