smooth muscle


(کالبد شناسی) ماهیچه ی صاف

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the smooth, involuntary muscle tissue found in the internal organs and blood vessels, excluding the heart.

جمله های نمونه

1. It has been repeatedly reported that smooth muscle antibodies of autoimmune chronic hepatitis are directed to cell actin.
[ترجمه گوگل]بارها گزارش شده است که آنتی بادی های عضله صاف هپاتیت مزمن خود ایمنی به سمت اکتین سلولی هدایت می شوند
[ترجمه ترگمان]گزارش شده است که antibodies ماهیچه صاف و روان autoimmune مزمن hepatitis به سمت اکتین سلول هدایت می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Several theories of the factors causing smooth muscle cell proliferation have been made.
[ترجمه گوگل]چندین نظریه در مورد عوامل ایجاد تکثیر سلول های ماهیچه صاف ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]چندین نظریه از عوامل ایجاد سلول های ماهیچه ای هموار ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This pattern was limited to the distal, smooth muscle portion of the oesophagus.
[ترجمه گوگل]این الگو به قسمت دیستال و عضله صاف مری محدود شد
[ترجمه ترگمان]این الگو محدود به بخش ماهیچه های دور و صاف مری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Light microscopical studies of smooth muscle of the fallopian tubes showed no histological abnormalities.
[ترجمه گوگل]مطالعات میکروسکوپی نوری عضله صاف لوله های فالوپ هیچ ناهنجاری بافتی را نشان نداد
[ترجمه ترگمان]مطالعات microscopical در مورد ماهیچه صاف و نرم لوله های fallopian هیچ گونه ناهنجاری بافتی نشان نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. When thought to involve abnormalities of smooth muscle without abnormalities in myenteric neurons the syndrome is termed hollow visceral myopathy.
[ترجمه گوگل]هنگامی که تصور می شود ناهنجاری های عضله صاف بدون ناهنجاری در نورون های میانتریک را شامل می شود، به این سندرم میوپاتی احشایی توخالی گفته می شود
[ترجمه ترگمان]هنگامی که تصور می شود که اختلالات عضلات صاف بدون ناهنجاری در نورون های myenteric رخ می دهد، سندروم روده توخالی نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Methods The functions of GJIC in bladder smooth muscle were detected by fluorescence recovery after photobleaching(FRAP).
[ترجمه گوگل]MethodsThe توابع GJIC در عضله صاف مثانه با بازیابی فلورسانس پس از فوتوبلیچینگ (FRAP) شناسایی شد
[ترجمه ترگمان]روش ها توابع of در عضلات صاف مثانه پس از photobleaching (frap)، توسط بازیابی فلورسنس تشخیص داده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Mainly rare smooth muscle tumor, a longer course of disease, dysphagia more intermittent.
[ترجمه گوگل]تومور عضله صاف عمدتاً نادر، دوره طولانی تر بیماری، دیسفاژی متناوب تر است
[ترجمه ترگمان]به طور عمده در سلول های ماهیچه ای هموار نادر، یک دوره طولانی تر از بیماری، به طور متناوب متناوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. However, if it is just the fimbria end. smooth muscle bundle is not necessary to make diagnosis.
[ترجمه گوگل]با این حال، اگر فقط انتهای فیمبریا باشد بسته نرم افزاری عضلات صاف برای تشخیص ضروری نیست
[ترجمه ترگمان]با این حال، اگر این تنها پایان fimbria باشد برای تشخیص تشخیص، بسته ماهیچه صاف لازم نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The regulation of vascular and trabecular smooth muscle relaxation or contraction in the penis, that is, the physiology of corporal smooth muscle tone, determines penile erection or flaccidity.
[ترجمه گوگل]تنظیم شل شدن یا انقباض ماهیچه صاف عروقی و ترابکولار در آلت تناسلی، یعنی فیزیولوژی تون عضلات صاف بدن، نعوظ یا شلی آلت تناسلی را تعیین می کند
[ترجمه ترگمان]تنظیم عضلات صاف و یا انقباض ماهیچه صاف و یا انقباض در آلت تناسلی، یعنی فیزیولوژی بدن نرم بدنی، erection را تعیین می کند و یا flaccidity را تعیین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Airway smooth muscle is fundamental in maintain airway tone.
[ترجمه گوگل]ماهیچه صاف راه هوایی در حفظ لحن راه هوایی اساسی است
[ترجمه ترگمان]ماهیچه صاف و صاف در حفظ صدای راه تنفسی بنیادی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Role of the sarcoplasmic reticulum in smooth muscle.
[ترجمه گوگل]نقش شبکه سارکوپلاسمی در عضلات صاف
[ترجمه ترگمان]نقش شبکه پلاسمیک گوشتی در ماهیچه صاف
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Isotonic contraction was recorded by using vascular smooth muscle strips of rat in vivo.
[ترجمه گوگل]انقباض ایزوتونیک با استفاده از نوارهای عضله صاف عروق موش در داخل بدن ثبت شد
[ترجمه ترگمان]انقباض عروق با استفاده از رشته های ماهیچه صاف عروقی موش در بدن ثبت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Results indicated that using smooth muscle cell as a media layer between endothelial cells and graft surface can improve the retention of seeded endothelial cells in vitro and vivo.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که استفاده از سلول عضله صاف به عنوان یک لایه میانی بین سلول‌های اندوتلیال و سطح پیوند می‌تواند حفظ سلول‌های اندوتلیال بذر را در شرایط in vitro و vivo بهبود بخشد
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که استفاده از سلول های ماهیچه ای هموار به عنوان یک لایه رسانه ای بین سلول های اندوتلیال و سطح حقه بازی می تواند حفظ سلول های اندوتلیال را در شرایط آزمایشگاهی و آزمایشگاهی بهبود بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In addition to its potent vasoconstrictive actions, ET-1 is also a mitogen for vascular smooth muscle cells.
[ترجمه گوگل]علاوه بر اثرات منقبض عروق قوی، ET-1 همچنین یک میتوژن برای سلول های ماهیچه صاف عروق است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر اعمال فشار قوی آن، ET - ۱ نیز یک mitogen برای سلول های ماهیچه ای هموار عروقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This would facilitate the calculation of peristaltic velocity and the speed of contractility of gut smooth muscle with high temporal resolution.
[ترجمه گوگل]این امر محاسبه سرعت پریستالتیک و سرعت انقباض عضله صاف روده را با وضوح زمانی بالا تسهیل می کند
[ترجمه ترگمان]این کار محاسبه سرعت peristaltic و سرعت of ماهیچه صاف با رزولوشن زمانی بالا را تسهیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

[پزشکی] عضله ی صاف ( احشایی ) : عضله تشکیل دهنده ی دیواره ی ارگان های شکم
smooth muscle ( علوم پایۀ پزشکی )
واژه مصوب: ماهیچۀ صاف
تعریف: بافت ماهیچه ای غیرمخطط که انقباض آن غیرارادی است

بپرس