smoker

/ˈsmoʊkə//ˈsməʊkə/

معنی: اهل دود، سیگاری، اهل دخانیات، وسیله ای که تولید دود میند
معانی دیگر: اهل دود (سیگار یا چپق و غیره)، معتاد به دخانیات، (راه آهن) واگن یا کوپه ای که در آن استعمال دخانیات مجاز است (smoking car هم می گویند)، دود دهنده میوه وگوشت وامثال ان، وسیله ای که تولید دودکند، واگن یا اتاق مخصوصاستعمال دخانیات

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: someone or something that smokes, esp. one who frequently smokes tobacco.

(2) تعریف: a car on a passenger train in which smoking is permitted.

(3) تعریف: formerly, an informal social gathering for men.

جمله های نمونه

1. the chain smoker died of lung cancer
سیگاری زنجیری از سرطان ریه مرد.

2. he is an occasional smoker
او گهگاهی سیگار می کشد.

3. She was evidently a heavy smoker.
[ترجمه گوگل]او ظاهراً سیگاری شدید بود
[ترجمه ترگمان]ظاهرا سیگاری سنگینی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The smoker has been labouring under lung disease for many years.
[ترجمه گوگل]فرد سیگاری سالهاست تحت بیماری ریوی کار می کند
[ترجمه ترگمان]این فرد سیگاری چندین سال است که فعالیت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. My Grandad was a heavy smoker .
[ترجمه گوگل]پدربزرگ من سیگاری شدید بود
[ترجمه ترگمان]پدربزرگ من سیگاری سنگین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He's a heavy smoker.
[ترجمه گوگل]او یک سیگاری شدید است
[ترجمه ترگمان]سیگاری سنگینه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He was not a heavy smoker.
[ترجمه گوگل]او اهل سیگار نبود
[ترجمه ترگمان]سیگاری سنگین نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Ade is a heavy smoker.
[ترجمه گوگل]آده سیگاری شدید است
[ترجمه ترگمان]Ade سیگاری سنگین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Shall we sit in a smoker or a non-smoker?
[ترجمه گوگل]در سیگاری بنشینیم یا غیر سیگاری؟
[ترجمه ترگمان]اجازه می دهید سیگاری بکشم یا سیگاری بکشم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His wife dislikes him to be a smoker.
[ترجمه گوگل]همسرش دوست ندارد او سیگاری باشد
[ترجمه ترگمان] همسرش از اون بدش میاد که سیگاری باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I used to be a heavy smoker .
[ترجمه گوگل]من قبلاً سیگاری شدید بودم
[ترجمه ترگمان]من سابقا سیگاری بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Yes, he's a chain smoker.
[ترجمه گوگل]بله، او یک سیگاری زنجیره ای است
[ترجمه ترگمان] آره، یه سیگاری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. After twenty years as a chain smoker Mr Nathe has given up the habit.
[ترجمه گوگل]پس از بیست سال به عنوان یک سیگاری زنجیره ای، آقای ناته این عادت را ترک کرد
[ترجمه ترگمان]پس از بیست سال به عنوان یک فرد سیگاری، آقای Nathe عادت خود را اعلام کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He had been a heavy smoker all his life and only stopped when his doctor told him to.
[ترجمه گوگل]او در تمام عمرش به شدت سیگاری بود و تنها زمانی که دکترش به او گفت سیگار را ترک کرد
[ترجمه ترگمان]در تمام عمرش سیگاری بود و فقط وقتی دکتر به او گفت که سیگار می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The average smoker spends about £35 a week on cigarettes.
[ترجمه گوگل]یک فرد سیگاری به طور متوسط ​​حدود 35 پوند در هفته برای سیگار خرج می کند
[ترجمه ترگمان]فرد سیگاری به طور متوسط در حدود ۳۵ پوند در هفته سیگار می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اهل دود (اسم)
puffer, smoker

سیگاری (اسم)
smoker

اهل دخانیات (اسم)
smoker

وسیله ای که تولید دود میند (اسم)
smoker

انگلیسی به انگلیسی

• person or thing that smokes; smoking car, railroad car in which smoking is permitted; informal social gathering for men
a smoker is someone who smokes cigarettes or other forms of tobacco.
a smoker is also a carriage in a train in which passengers are allowed to smoke.

پیشنهاد کاربران

دودگر
( Dudgar )
وسیله باربکیو درست کردن، در فضای باز، که قابل حمل هم هست
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : smoke
✅️ اسم ( noun ) : smoke / smoker
✅️ صفت ( adjective ) : smoked / smokeless / smoky ( smokey )
✅️ قید ( adverb ) : _

بپرس