smoked

/smoʊkt//sməʊkt/

معنی: دودی
معانی دیگر: دودداده

جمله های نمونه

1. smoked fish
ماهی دودی

2. smoked ham
گوشت خوک دودی

3. he smoked and blew the smoke into the air
سیگار می کشید و دود آن را به هوا می دمید (می فرستاد).

4. he smoked another cigarette
او یک سیگار دیگر کشید.

5. hossein smoked excessively
حسین در سیگارکشی افراط کرد.

6. she smoked constantly and exhaled the smoke forcefully in my direction
او مرتب سیگار می کشید و دود آن را با فشار به طرف من بیرون می داد.

7. the smoked walls of the old building
دیوارهای دود زده ی بنای قدیمی

8. they smoked in silence
بی حرف سیگار می کشیدند.

9. they smoked two joints
آنها دو سیگار ماری جوانا کشیدند.

10. the damp wood smoked and sparked
از هیزم تر دود و جرقه بلند می شد.

11. the diseased lungs of a man who had smoked for years
ریه های بیمار مردی که سال ها سیگار می کشید

12. the sun should be looked at only through smoked glass
فقط باید با شیشه ی دودی (یا تیره) به خورشید نگاه کرد.

13. We dined on smoked salmon.
[ترجمه گوگل]با ماهی سالمون دودی شام خوردیم
[ترجمه ترگمان]شام ماهی قزل آلای دودی خوردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The ham is cured, then lightly smoked.
[ترجمه گوگل]ژامبون پخته می شود، سپس به آرامی دود می شود
[ترجمه ترگمان]گوشت نمک سود شده و سپس به آرامی سیگار می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Smoked salmon was considered an expensive delicacy.
[ترجمه گوگل]ماهی قزل آلا دودی یک غذای لذیذ گران قیمت محسوب می شد
[ترجمه ترگمان]ماهی دودی یک غذای گران قیمت به حساب می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. When his prospective employers learned that he smoked, they said they wouldn't hire him.
[ترجمه گوگل]وقتی کارفرمایان احتمالی او متوجه شدند که او سیگار می‌کشد، گفتند او را استخدام نمی‌کنند
[ترجمه ترگمان]زمانی که کارفرمای احتمالی او یاد گرفت که سیگار می کشد، آن ها گفتند که او را استخدام نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. They never smoked or drank to excess.
[ترجمه گوگل]آنها هرگز سیگار نمی کشیدند و مشروب نمی نوشیدند
[ترجمه ترگمان]آن ها هرگز سیگار نمی کشند و بیش از حد مشروب می خوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The cheese is smoked and then left to mature.
[ترجمه گوگل]پنیر را دود می کنند و می گذارند تا بالغ شود
[ترجمه ترگمان]پنیر سیگار می کشد و سپس پخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دودی (صفت)
fire-cured, smoked, smoky

انگلیسی به انگلیسی

• preserved and flavored by exposure to wood smoke (of food)
smoked glass is glass that has been made darker by being treated with smoke.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : smoke
✅️ اسم ( noun ) : smoke / smoker
✅️ صفت ( adjective ) : smoked / smokeless / smoky ( smokey )
✅️ قید ( adverb ) : _
fish, meat etc that has been left in smoke to give it a special taste
ماهی، گوشت و غیره که در دود رها شده است تا طعم خاصی به آن بدهد
smoked ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: دودی
تعریف: ویژگی ماده‏ای غذایی که آن را دود داده‏اند
دودی

بپرس