smoggy

/ˈsmɒɡi//ˈsmɒɡi/

معنی: مه دار، پوشیده از مه غلیظ، الوده با دود
معانی دیگر: مه دار، پوشیده از مه غلیظ، الوده با دود

جمله های نمونه

1. Mexico City is one of the world's smoggiest capitals.
[ترجمه جعفرزده] مکزیکوسیتی یکی از مه آلودترین پایتخت های جهان می باشد.
|
[ترجمه rezadinarvandi] مکزیکوسیتی یکی از مه الود ترین پایتخت های دنیاست
|
[ترجمه گوگل]مکزیکوسیتی یکی از مه‌آلودترین پایتخت‌های جهان است
[ترجمه ترگمان]مکزیکوسیتی یکی از پایتخت های اصلی جهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Skies remained smoggy and traffic was bumper-to-bumper during afternoon rush hour on freeways and Chang An Avenue, which cuts through the heart of the city.
[ترجمه گوگل]در ساعات شلوغی بعد از ظهر در بزرگراه ها و خیابان چانگ آن، که از قلب شهر می گذرد، آسمان مه آلود بود و ترافیک سپر به سپر بود
[ترجمه ترگمان]در طی ساعت شلوغی بعد از ظهر در freeways و چانگ در خیابان، که قلب شهر را قطع می کند، آسمان ها همچنان smoggy و traffic باقی مانده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Released during Hong Kong's traditionally smoggy winter months, the report is the most ambitious so far to gauge public attitudes about pollution, which frequently obscures the famous harbor.
[ترجمه گوگل]این گزارش که در طول ماه‌های زمستانی هنگ‌کنگ به‌طور سنتی پر از دود منتشر شد، بلندپروازانه‌ترین گزارش تا کنون برای سنجش نگرش‌های عمومی در مورد آلودگی است که اغلب بندر معروف را پنهان می‌کند
[ترجمه ترگمان]این گزارش که در طول ماه های زمستان به طور سنتی در هنگ کنگ منتشر شد، بسیار بلند پروازانه است تا نگرش های عمومی درباره آلودگی را اندازه گیری کند که این بندرگاه معروف را مخفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. WENZHOU, China — Here in this smoggy coastal metropolis, the nouveau-riche heart of entrepreneurial China, the latest sign that one has really made it is not a Benz, or even a Bentley.
[ترجمه گوگل]ونژو، چین - اینجا در این کلان شهر ساحلی مه‌آلود، قلب نوپدید چین کارآفرین، آخرین نشانه‌ای که نشان می‌دهد واقعاً یک بنز یا حتی بنتلی نیست
[ترجمه ترگمان]چین، چین - در اینجا در این شهر ساحلی smoggy، قلب تازه به دوران رسیده از چین، آخرین نشانه ای که یکی از آن ها واقعا ساخت a، یا حتی یک Bentley بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The thick nitrogen atmosphere holds fog, mist, smoggy haze and rain clouds.
[ترجمه گوگل]جو غلیظ نیتروژن حاوی مه، مه، مه دود و ابرهای بارانی است
[ترجمه ترگمان]اتمسفر ضخیم نیتروژن، مه، مه رقیق و ابره ای باران را نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This smoggy, mile-high metropolis, with a teeming population of 14 million in the metropolitan area, has apartment blocks that stretch far into the surrounding mountains.
[ترجمه گوگل]این کلانشهر مه‌آلود و با ارتفاع مایل‌ها، با جمعیت 14 میلیون نفری در منطقه شهری، دارای بلوک‌های آپارتمانی است که تا کوه‌های اطراف کشیده شده‌اند
[ترجمه ترگمان]این کلانشهر با جمعیتی بالغ بر ۱۴ میلیون نفر در منطقه شهری، بلوک های آپارتمانی دارد که تا به حال در کوه های اطراف امتداد دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The clogged streets and smoggy skies of Asia's cities make it hard to imagine any great drives in the region. But every time Karen Yu travels, she and her husband make time to get behind the wheel.
[ترجمه گوگل]خیابان‌های مسدود و آسمان دودآلود شهرهای آسیا، تصور رانندگی عالی در این منطقه را سخت می‌کند اما هر بار که کارن یو به مسافرت می رود، او و همسرش زمانی را برای سوار شدن پشت فرمان می گذارند
[ترجمه ترگمان]خیابان های مسدود شده و smoggy شهرهای آسیا برای تصور هر گونه انگیزه بزرگ در منطقه دشوار است اما هر بار که کارن یو سفر می کند، او و شوهرش وقت می گیرند که پشت فرمان حرکت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Tianjin is rather smoggy.
[ترجمه گوگل]تیانجین نسبتاً دود آلود است
[ترجمه ترگمان]تیانجین به دک نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. CHANGSHA, China — Until very recently, Hunan Province was known mainly for lip-searing spicy food, smoggy cities and destitute pig farmers.
[ترجمه گوگل]چانگشا، چین - تا همین اواخر، استان هونان عمدتاً به خاطر غذاهای تند لبو، شهرهای دودآلود و خوک‌های فقیر شهرت داشت
[ترجمه ترگمان]CHANGSHA، چین - تا همین اواخر، استان هونان به طور عمده برای lip غذای تند، شهرهای smoggy و کشاورزان destitute شناخته می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Officials have given warning that many more factories could be closed if more drastic measures are needed to clear the (still smoggy) air.
[ترجمه گوگل]مقامات هشدار داده اند که در صورت نیاز به اقدامات شدیدتر برای پاکسازی هوای (هنوز مه آلود) بسیاری از کارخانه ها ممکن است تعطیل شوند
[ترجمه ترگمان]مقامات هشدار داده اند که در صورتی که اقدامات جدی تری برای پاک سازی هوای آزاد مورد نیاز باشد، بسیاری از کارخانجات دیگر بسته خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Recent research done at the University of Texas has shown that staying indoors may actually be more harmful to one's health than being outdoors even in smoggy cities.
[ترجمه گوگل]تحقیقات اخیر انجام شده در دانشگاه تگزاس نشان داده است که ماندن در خانه ممکن است در واقع برای سلامتی فرد مضرتر از بیرون بودن حتی در شهرهای مه آلود باشد
[ترجمه ترگمان]تحقیقات اخیر انجام شده در دانشگاه تگزاس نشان داده است که ماندن در داخل خانه ممکن است برای سلامت فرد مضر باشد تا در خارج از فضای باز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The result has been more blue - sky days during the Olympics than smoggy ones.
[ترجمه گوگل]نتیجه بیشتر روزهای آسمان آبی در طول بازی‌های المپیک بوده است تا روزهای مه‌آلود
[ترجمه ترگمان]نتیجه آن بیشتر روزه ای آسمان آبی در المپیک است تا smoggy
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The presence of an underground ocean could help explain how Titan replenishes methane in its smoggy atmosphere.
[ترجمه گوگل]وجود یک اقیانوس زیرزمینی می تواند به توضیح چگونگی پر کردن متان توسط تیتان در جو دودآلود خود کمک کند
[ترجمه ترگمان]حضور یک اقیانوس زیرزمینی می تواند به توضیح این موضوع کمک کند که تیتان چگونه متان را در جو smoggy خود تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. However, the solution is only a quick fix; once the controls are lifted, Beijing will most likely return to its smoggy norm.
[ترجمه گوگل]با این حال، راه حل تنها یک راه حل سریع است هنگامی که کنترل ها برداشته شوند، پکن به احتمال زیاد به حالت مه آلود خود باز خواهد گشت
[ترجمه ترگمان]با این حال، راه حل تنها یک راه حل سریع است؛ زمانی که کنترل برداشته شد، پکن به احتمال زیاد به نرم smoggy باز خواهد گشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مه دار (صفت)
hazy, misty, brumous, smoggy

پوشیده از مه غلیظ (صفت)
smoggy

الوده با دود (صفت)
smoggy

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to smog, characterized by smog
smoggy places or air have a lot of smog.

پیشنهاد کاربران

ترکیب مه و دود

پردود
دودآلود
غبار آلود ، ریزگردی

بپرس