smith

/ˈsmɪθ//smɪθ/

معنی: زرگر، اهنکر، فلزکار
معانی دیگر: فلزکار (معمولا در ترکیب)، آهنگر (blacksmith یا ironsmith هم می گویند)، آدام اسمیت (اقتصاددان اسکاتلندی)، فلزساز

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: one who works in metals (often used in combination).

- a silversmith
[ترجمه گوگل] یک نقره ساز
[ترجمه ترگمان] یک silversmith
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a person who makes or constructs metal implements (usu. used in combination).

- a gunsmith
[ترجمه .] اسلحه ساز
|
[ترجمه .] یک اسلحه ساز
|
[ترجمه گوگل] یک اسلحه ساز
[ترجمه ترگمان] یک تفنگ دار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: a blacksmith.

جمله های نمونه

1. the smith pelted away at his hot iron
آهنگر مرتبا آهن گرم را می کوبید.

2. Her family name is Smith and her given names are Mary Elizabeth.
[ترجمه گوگل]نام خانوادگی او اسمیت و نام های او مری الیزابت است
[ترجمه ترگمان]نام خانواده او اسمیت است و نام او مری الیزابت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He owes a lot of money to Mr. Smith.
[ترجمه گوگل]او پول زیادی به آقای اسمیت بدهکار است
[ترجمه ترگمان]به آقای اسمیت پول زیادی بدهکاره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They have appointed Smith/a new manager.
[ترجمه گوگل]آنها اسمیت/یک مدیر جدید را منصوب کرده اند
[ترجمه ترگمان]آن ها اسمیت \/ یک مدیر جدید را منصوب کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Poor Smith was one of those who went west in the earthquake.
[ترجمه گوگل]پور اسمیت یکی از کسانی بود که در زلزله به غرب رفت
[ترجمه ترگمان]بیچاره اسمیت یکی از کسانی بود که در زلزله به غرب رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Dr. Smith was moved up from an associate to a full professorship.
[ترجمه گوگل]دکتر اسمیت از کاردانی به استادی کامل ارتقا یافت
[ترجمه ترگمان]دکتر \"اسمیت\" از یک دستیار به یه محل امن منتقل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. When Mr. Smith mentioned money, they came alive.
[ترجمه گوگل]وقتی آقای اسمیت به پول اشاره کرد، آنها زنده شدند
[ترجمه ترگمان]وقتی اقای اسمیت پول در آورد، آن ها زنده امدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It was Smith who brokered the multimillion dollar deal between the two companies.
[ترجمه گوگل]این اسمیت بود که واسطه معامله چند میلیون دلاری بین این دو شرکت شد
[ترجمه ترگمان]این اسمیت بود که معامله چند میلیون دلاری بین دو شرکت را انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Smith is an old friend of mine.
[ترجمه گوگل]اسمیت دوست قدیمی من است
[ترجمه ترگمان]اسمیت دوست قدیمی من است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Smith denies using abusive language to the referee.
[ترجمه گوگل]اسمیت استفاده از الفاظ توهین آمیز به داور را رد می کند
[ترجمه ترگمان]اسمیت استفاده از زبان توهین آمیز به داور را انکار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Karl Smith, the 19-year old singer, had whipped the crowd of teenage girls into a frenzy merely by removing his shirt.
[ترجمه گوگل]کارل اسمیت، خواننده 19 ساله، تنها با درآوردن پیراهن خود، جمعیت دختران نوجوان را به جنون زده بود
[ترجمه ترگمان]کارل اسمیت، خواننده ۱۹ ساله، با حذف پیراهنش، دختران نوجوان را به شدت عصبانی کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Mr. Smith is a most suitable candidate for such negotiator since his tact and quickness of mind are equal to the occasion.
[ترجمه گوگل]آقای اسمیت مناسب‌ترین نامزد برای چنین مذاکره‌کننده‌ای است زیرا درایت و سرعت ذهن او برابر است
[ترجمه ترگمان]آقای اسمیت مناسب ترین نامزد برای این مذاکره است چون ذهن و سرعت ذهن او برابر این موقعیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Here's an interesting piece of gossip about Mrs Smith.
[ترجمه گوگل]در اینجا یک شایعه جالب در مورد خانم اسمیت وجود دارد
[ترجمه ترگمان]این یک شایعه جالب درباره خانم اسمیث است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Mr. Smith is in charge of this class.
[ترجمه گوگل]آقای اسمیت مسئول این کلاس است
[ترجمه ترگمان]اقای اسمیت مسئول این کلاس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زرگر (اسم)
goldsmith, smith, jeweller, jeweler

اهنکر (اسم)
smith

فلزکار (اسم)
smith

انگلیسی به انگلیسی

• family name
metal worker; blacksmith

پیشنهاد کاربران

بخش پایینی ساعد که دست رو بر جلو یا قدام است که دچار درفتگی رو ب جلو وشکستی smith است
دستگاهی برای عضله سازی و پرورش اندام با وزنه های سنگین تر
اسم خاص

بپرس