smirk

/ˈsmɜːrk//smɜːk/

معنی: پوزخند، پوزخند زدن، لبخند مغرورانه زدن
معانی دیگر: نیش باز کردن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: smirks, smirking, smirked
• : تعریف: to smile in a self-satisfied, offensively knowing, or self-conscious way.

- He was upset to have lost the game so easily, but he was even more annoyed when he saw his opponent smirk.
[ترجمه A.A] او ناراحت بود کا بازی را به راحتی از دست داده بود اما بیشتر نارحت شد وقتی پوزخند حریفش را دید
|
[ترجمه گوگل] او از اینکه به این راحتی بازی را باخته بود ناراحت بود، اما وقتی می دید حریف پوزخند می زند، بیشتر اذیت می شد
[ترجمه ترگمان] او از اینکه این بازی را به آسانی از دست داده بود ناراحت بود، اما وقتی که پوزخند حریف را دید بیشتر ناراحت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to express with a self-satisfied, self-conscious, or knowing smile.
اسم ( noun )
مشتقات: smirkingly (adv.), smirker (n.)
• : تعریف: a knowing or self-conscious smile; self-satisfied grin.

جمله های نمونه

1. Wipe that smirk off your face!
[ترجمه نیما] نیشت رو ببند.
|
[ترجمه گوگل]این پوزخند را از صورتت پاک کن!
[ترجمه ترگمان]! اون پوزخند رو از روی صورتت پاک کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She had a selfsatisfied smirk on her face.
[ترجمه نیما] او نیشخند مسرت آمیزی روی لب داشت.
|
[ترجمه گوگل]پوزخندی از خود راضی بر لب داشت
[ترجمه ترگمان]او پوزخند می زد و به صورتش پوزخند می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The boys tried not to smirk.
[ترجمه نیما] پسرها زور می زدند نیش شان باز نشود.
|
[ترجمه گوگل]پسرها سعی کردند پوزخند نزنند
[ترجمه ترگمان]پسرها سعی می کردند پوزخند نزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He made no attempt to conceal his smirk.
[ترجمه گوگل]هیچ تلاشی برای پنهان کردن پوزخندش نکرد
[ترجمه ترگمان]او تلاشی برای پنهان کردن پوزخند او نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A smirk flickered at the corner of his mouth as he watched my struggle.
[ترجمه گوگل]پوزخندی گوشه ی لبش سوسو زد و به مبارزه ی من نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]وقتی به مبارزه من نگاه می کرد، پوزخند مغرورانه در گوشه دهانش می چرخید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It was hard not to smirk.
[ترجمه گوگل]پوزخند نزدن سخت بود
[ترجمه ترگمان]خیلی سخت بود که پوزخند نزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. "Comfortable?" he asked with a smirk.
[ترجمه پایداریم!] راحتی؟با نیشخند پرسید 😕
|
[ترجمه گوگل]"راحتی؟" با پوزخند پرسید
[ترجمه ترگمان]\"اعتماد به نفس\"؟ او با پوزخند پرسید: \" او با پوزخند پرسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He had a self-satisfied smirk on his face.
[ترجمه گوگل]پوزخندی از خود راضی بر لب داشت
[ترجمه ترگمان]او پوزخند رضایت بخشی بر چهره داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She gave a knowing smirk.
[ترجمه گوگل]پوزخندی آگاهانه زد
[ترجمه ترگمان]او پوزخندی زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. As he reviewed the figures a slight smirk crept over his face.
[ترجمه گوگل]وقتی چهره ها را مرور می کرد، پوزخند خفیفی روی صورتش نشست
[ترجمه ترگمان]وقتی به اشباح نگاه کرد، پوزخند خفیفی بر چهره اش نقش بست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Hebden's smile widened to a smirk with the relief of victory: the superintendent was about to leave.
[ترجمه گوگل]لبخند هبدن با آسودگی از پیروزی به پوزخندی تبدیل شد: ناظر در حال رفتن بود
[ترجمه ترگمان]لبخند Hebden با آرامش حاکی از پیروزی گشاد شد: مدیر می خواست از اینجا برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He saw the smirk on Donald's glassy face.
[ترجمه گوگل]پوزخند را روی صورت شیشه ای دونالد دید
[ترجمه ترگمان]او پوزخند بر صورت شیشه ای دانلد را دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The smirk spread into a smile.
[ترجمه گوگل]پوزخند تبدیل به لبخند شد
[ترجمه ترگمان]پوزخند تبدیل به لبخند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Tundrish leered back - a smirk generally twisted his spider tattoo into a predatory posture.
[ترجمه گوگل]توندریش به عقب برگشت - یک پوزخند عموماً خالکوبی عنکبوت او را به حالت درنده تبدیل کرد
[ترجمه ترگمان]پوزخند شیطنت امیزی بر پشتش ظاهر شد و معمولا پوزخند می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Reyes tells the story, now with a smirk, of constant batterings by admissions officers because of the standardized tests.
[ترجمه گوگل]ریس داستان ضرب و شتم مداوم افسران پذیرش را به دلیل تست های استاندارد، اکنون با پوزخند می گوید
[ترجمه ترگمان]ریس در حال حاضر با پوزخند به داستان می گوید که به دلیل آزمون های استاندارد شده توسط افسران پذیرش ثابت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پوزخند (اسم)
sneer, grin, smirk, snicker

پوزخند زدن (فعل)
titter, sneer, grin, smirk, snicker, simper

لبخند مغرورانه زدن (فعل)
smirk

انگلیسی به انگلیسی

• affected smile, smug smile, self-satisfied grin
smile in an affected way, smile smugly, grin in a self-satisfied manner
if you smirk, you smile in an unpleasant and superior way, often because you have gained an advantage over someone or know something they do not know. verb here but can also be used as a count noun. e.g. mark detected a smirk on the clerk's face.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: A smug or conceited smile 😏
🔍 مترادف: Grin
✅ مثال: His smug smirk after winning the argument was infuriating.
پوزخند زدن
اگر در نقش فعل از آن استفاده میکنید، ممکن است نیاز باشد حرف اضافه at را بعد از آن بیاورید.
to smirk at somebody
به کسی پوزخند زدن
مثال:
He's smirking at me!
داره بهم پوزخند میزنه!
smirk می شه نیش خند که بار ، احساس ناخشنودی یا مخالفت ملایم بهمراه داره و بار منفی کمی منتقل می کنه.
Sneer میشه ریشخند یا پوزخند که بار تمسخر و استهزا همراه داره و بار منفی زیادی بهمراه داره.
Instagram: 504essentialword
لبخند تحقیر آمیز زدن، لبخند مغرضانه زدن
نیشخند

بپرس