1. Two smiley babies are waiting for their lunch.
[ترجمه گوگل]دو نوزاد خندان منتظر ناهار خود هستند
[ترجمه ترگمان]دو نفر از babies در انتظار ناهار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Smiley presents "Changing Rooms," the popular home decorating programme.
[ترجمه گوگل]اسمایلی برنامه «تعویض اتاق»، برنامه محبوب تزئین خانه را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]لبخند \"تغییر اتاق ها\" را نمایش می دهد که برنامه محبوب تزئین خانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The URI reference smiley. png is a reference to an external image file.
[ترجمه گوگل]شکلک مرجع URI png یک مرجع به یک فایل تصویر خارجی است
[ترجمه ترگمان]نشانی اینترنتی نشانی نشانی اینترنتی png یک مرجع برای یک فایل تصویر خارجی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Big Sur naturalist John Smiley calls the wildfires simply "another type of weather. "
[ترجمه گوگل]جان اسمایلی، طبیعتشناس بیگ سور، آتشسوزیهای جنگلی را به سادگی «نوع دیگری از آب و هوا» مینامد
[ترجمه ترگمان]naturalist Sur، جان لبخندی این آتش سوزی را \"نوع دیگری از آب و هوا\" می نامد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Jurassic bark: A non-too smiley dog dresses as a stegosaurus.
[ترجمه گوگل]پارس ژوراسیک: یک سگ غیر خندان مانند یک استگوزاروس لباس می پوشد
[ترجمه ترگمان]پارس ژوراسیک: یک سگ غیر - که به عنوان a لباس می پوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. That dayglo smiley hovering in the air in the middle of the jungle is actually a Bird of Paradise engaging in a completely ridiculous mating ritual.
[ترجمه گوگل]آن شکلک روزگلو که در هوا در وسط جنگل معلق است، در واقع پرنده ای از بهشت است که درگیر یک مراسم جفت گیری کاملاً مضحک است
[ترجمه ترگمان]آن لبخند dayglo که در هوا در وسط جنگل شناور است در واقع پرنده بهشت است که در یک مراسم جفت گیری کاملا مسخره شرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I'd like the Big Barn Burger, Smiley Fries and an orange soda.
[ترجمه گوگل]من برگر بیگ بارن، سیب زمینی سرخ شده اسمایلی و یک نوشابه پرتقال می خواهم
[ترجمه ترگمان]من برگر بزرگ، Smiley و یه نوشابه نارنجی دوست دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Smiley shouted, and at that moment the frog belched up a couple of ounces of whiskey.
[ترجمه گوگل]اسمایلی فریاد زد و در آن لحظه قورباغه چند اونس ویسکی آروغ زد
[ترجمه ترگمان]و در همان لحظه، قورباغه دو اونس ویسکی را با آروغ بلند کرد و فریاد زد:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Smiley shouted, and at moment the frog belched up a couple of ounces of whiskey.
[ترجمه گوگل]اسمایلی فریاد زد و در لحظه قورباغه چند اونس ویسکی آروغ زد
[ترجمه ترگمان]و لحظه ای بعد، قورباغه دو اونس ویسکی را با آروغ بلند کرد و فریاد زد:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He blithe guru spray - painting smiley faces along Wall Street.
[ترجمه گوگل]او با اسپری گورو - چهره های خندان را در امتداد وال استریت نقاشی می کند
[ترجمه ترگمان]او یک استاد دوستانه با اسپری رنگ و خندان در امتداد خیابان وال استریت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Smiley, as requested to do, and I hereunto append the result.
[ترجمه گوگل]لبخند، همانطور که درخواست شد، و من در اینجا نتیجه را اضافه می کنم
[ترجمه ترگمان]دوست دارم دوست داشته باشم و نتیجه را الحاق کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Sally is blonde, smiley, clean-living, structured and very organized in an uptight way and she has already planned the entire trip.
[ترجمه گوگل]سالی بلوند، خندان، تمیز، ساختارمند و بسیار منظم است و از قبل کل سفر را برنامه ریزی کرده است
[ترجمه ترگمان]سالی بلوند، خندان، پاکیزه، ساختاریافته و بسیار سازمان یافته است و در حال حاضر کل سفر را برنامه ریزی کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The smiley : emoticon users were amongst the least irritating types of emailer.
[ترجمه گوگل]شکلک : کاربران شکلک در میان انواع ایمیل رسان کمتر تحریک کننده بودند
[ترجمه ترگمان]The: کاربران emoticon در میان انواع آزار دهنده of بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Being confident and smiley will elicit a far more positive response.
[ترجمه گوگل]داشتن اعتماد به نفس و خندان پاسخ مثبت تری را در پی خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]اعتماد به نفس و لبخند، واکنش بسیار مثبت تری را به دنبال خواهند داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید