• : تعریف: (informal) a very small amount; bit. • مشابه: bit, drop, grain, jot, lick, little, modicum, pinch, touch
- She put just a smidgen of butter on the plate.
[ترجمه گوگل] او فقط کمی کره روی بشقاب گذاشت [ترجمه ترگمان] او فقط یک تکه کره روی بشقاب گذاشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. Could I have a smidgen more wine?
[ترجمه گوگل]آیا می توانم کمی شراب بیشتر بخورم؟ [ترجمه ترگمان]می تونم یه شراب بیشتر بخورم؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. She arrives a smidgen ahead of time.
[ترجمه گوگل]او کمی زودتر از موعد می رسد [ترجمه ترگمان]اون زمان زیادی رو از دست داده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Oh, just a smidgen would be nice.
[ترجمه mira] اوه, فقط یکم کافیه.
|
[ترجمه گوگل]اوه، فقط یک عدد کوچک خوب خواهد بود [ترجمه ترگمان] اوه، فقط یه \"smidgen\" میتونه خوب باشه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. A smidgen of genius a sliver of cutting truth ( john Simon ).
[ترجمه گوگل]کمی نابغه، تکه ای از حقیقت قطعی (جان سیمون) [ترجمه ترگمان]نابغه ای از نبوغ یک تکه نقره فام از حقیقت برش (جان سیمون) [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Do you want some sugar?'' Just a smidgen. '
[ترجمه گوگل]کمی شکر می خواهی؟» فقط کمی ' [ترجمه ترگمان]یکم شکر میخوای؟ فقط یه smidgen [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Well, it has seemed like more than a smidgen to me.
[ترجمه گوگل]خوب، به نظر من چیزی بیش از یک خرده است [ترجمه ترگمان] خب، به نظر من که بیشتر از یه احمق به نظر میومد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I need a smidgen of fresh air.
[ترجمه گوگل]من به هوای تازه نیاز دارم [ترجمه ترگمان] یه کم هوای تازه لازم دارم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. They did not get their photographs signed, but they have had an exchange, a smidgen of repartee with a star.
[ترجمه گوگل]آنها عکس هایشان را امضا نکردند، اما با یک ستاره تبادل نظر داشتند [ترجمه ترگمان]آن ها عکس خود را امضا نکردند، اما آن ها یک مبادله داشتند، یک smidgen از repartee با یک ستاره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Its stock is down 1 % this year, a smidgen better than the Dow.
[ترجمه گوگل]سهام آن در سال جاری 1 درصد کاهش یافته است که کمی بهتر از داو است [ترجمه ترگمان]سهام این شرکت در سال جاری ۱ درصد کم تر از داو داو است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
A tad of anything A very small quantity or amount A very small or inadequate amount of money A smidgen of hope A smidgen of salt And don't expect your cholesterol to drop one iota from the smidgen of soy protein that breakfast cereal adds. ”