smelling

جمله های نمونه

1. I gave him a sniff of smelling salts to bring him round.
[ترجمه گوگل]بوي نمكهاي بويش را به او دادم تا گردش بياورم
[ترجمه ترگمان]بوی نمک به او دادم تا او را به اطراف برگردانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Tina wrinkled her nose as if she was smelling bad meat.
[ترجمه گوگل]تینا بینی اش را چروک کرد، انگار که بوی بد گوشت می داد
[ترجمه ترگمان]تینا بینی اش را چین انداخت، گویی بوی گوشت بدی می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He leaned over her, smelling strongly of sweat.
[ترجمه گوگل]روی او خم شد و بوی عرق شدیدی می داد
[ترجمه ترگمان]به او تکیه داد و بوی عرق می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It leaves your hair smelling deliciously fresh and fragrant.
[ترجمه گوگل]باعث می شود موهای شما بوی خوشی تازه و خوشبو داشته باشد
[ترجمه ترگمان]موهات بوی شیرین و تازه میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She managed to come out of the deal smelling of roses.
[ترجمه گوگل]او موفق شد با بوی گل رز از معامله بیرون بیاید
[ترجمه ترگمان]از بوی گل سرخ بیرون آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. That aftershave of yours is smelling out the whole house.
[ترجمه گوگل]اون افترشیو تو کل خونه رو بو میده
[ترجمه ترگمان]بوی خون تو کل خونه رو بو میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Otherwise you might have to apply the smelling salts.
[ترجمه گوگل]در غیر این صورت ممکن است مجبور شوید از نمک های بو استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]در غیر این صورت ممکن است مجبور باشید نمک smelling را اعمال کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The hot springs in the Jemez above us smelling of sulfur.
[ترجمه گوگل]چشمه های آب گرم در جمز بالای سر ما بوی گوگرد می دهد
[ترجمه ترگمان]چشمه های آب گرم بالای سرمان بوی گوگرد می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She bought a box of rosy smelling soap and packed it off to Mrs Rundle.
[ترجمه گوگل]او یک جعبه صابون با بوی گل سرخ خرید و آن را برای خانم راندل بسته بندی کرد
[ترجمه ترگمان]یک جعبه صابون معطر خرید و آن را به خانم rundle بست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. At last they stopped, lying together, smelling the rich smell, feeling their sweat grow chill on them.
[ترجمه گوگل]بالاخره ایستادند، کنار هم دراز کشیدند، بوی غلیظی را استشمام کردند و احساس کردند که عرقشان روی آنها سرد می شود
[ترجمه ترگمان]سرانجام متوقف شدند، به هم دروغ گفتند، بوی غنی را استشمام کردند، احساس می کردند که عرق سردی بر آن ها مستولی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It often worked like a dose of smelling salts.
[ترجمه گوگل]اغلب مانند دوز بوی نمک عمل می کند
[ترجمه ترگمان]اغلب مثل یک دز salts بو می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Even a gentle foot massage with lovely smelling oils, if he comes home stressed out, could lead to more.
[ترجمه گوگل]حتی یک ماساژ ملایم پا با روغن‌های خوشبو، اگر با استرس به خانه بیاید، می‌تواند منجر به بیشتر شود
[ترجمه ترگمان]حتی یک ماساژ پای آرام با روغن های خوشبو کننده، اگر به خانه بیاید، می تواند منجر به افزایش بیشتر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They enjoy the bright colours and sweet smelling flowers.
[ترجمه گوگل]آنها از رنگ های روشن و گل های خوشبو لذت می برند
[ترجمه ترگمان]آن ها از رنگ های روشن و گله ای خوشبو لذت می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Ear infections with a bloody, purulent, cheesy smelling discharge and sticking pains.
[ترجمه گوگل]عفونت گوش همراه با ترشحات خونی، چرکی، بوی پنیر و دردهای چسبندگی
[ترجمه ترگمان]عفونت گوش با بوی چرک و چرک و متعفن و درد و رنجی که از آن بیرون می زند، از بین می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I miss smelling new smells and stirring new sauces and being surprised by the taste of something different.
[ترجمه گوگل]دلم برای بوییدن بوهای جدید و هم زدن سس های جدید و شگفت زده شدن از طعم چیز متفاوت تنگ شده است
[ترجمه ترگمان]دلم برای بو دادن بوهای جدید و stirring جدید تنگ شده و با مزه کردن یک چیز متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• perceiving through the nose
you can use -smelling with other adjectives such as `sweet' or `foul' to indicate that something has that particular type of smell.

پیشنهاد کاربران