اسم ( noun )مشتقات: smart-aleck (adj.), smart-alecky (adj.)
• : تعریف: an annoyingly conceited, overbearing, or self-confident person.
جمله های نمونه
1. I grew up as a smart aleck.
[ترجمه ...] من در عصری هوشمند بزرگ شدم
|
[ترجمه فرشاد] من همه چی میدانم.
|
[ترجمه ساینا] من پر مدعا بزرگ شدم
|
[ترجمه امیر] من مثل یک خودشیفته بزرگ شدم
|
[ترجمه گوگل]من به عنوان یک آلک باهوش بزرگ شدم [ترجمه ترگمان] من به عنوان یه aleck باهوش بزرگ شدم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I was such a smart aleck that I frowned upon the way father was haggling and was on the verge of chipping in a few words when the bargain was finally clinched.
[ترجمه گوگل]من آنقدر باهوش بودم که به نحوه چانه زنی پدر اخم کردم و در آستانه شکست در چند کلمه بودم که بالاخره معامله به نتیجه رسید [ترجمه ترگمان]وقتی معامله بالاخره به هم گره خورد، من هم چنان به او اخم کردم که پدرم مشغول چانه زدن و خرد کردن چند کلمه بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. His smart aleck comments made him the laughing stock of the class.
[ترجمه گوگل]نظرات الک هوشمندانه او باعث خنده کلاس او شد [ترجمه ترگمان]حرف های جلف و smart او را به خنده انداخت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Tim is nothing more than a smart aleck, despised by his classmates.
[ترجمه گوگل]تیم چیزی نیست جز یک آلک باهوش که مورد تحقیر همکلاسی هایش قرار گرفته است [ترجمه ترگمان]تیم چیزی بیش از یک جادوگر باهوش ندارد که از هم کلاسی هایش او را تحقیر می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Smart aleck He is a smart aleck.
[ترجمه گوگل]الک هوشمند او یک آلک هوشمند است [ترجمه ترگمان]aleck Smart [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. B : She is also a smart aleck.
[ترجمه گوگل]ب: او همچنین یک آلک باهوش است [ترجمه ترگمان]ب: او هم یک نابغه است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. You don't have to be such a smart aleck!
[ترجمه گوگل]شما مجبور نیستید که چنین آلک باهوشی باشید! [ترجمه ترگمان]تو نباید این قدر احمق باشی! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He is nothing more than a smart aleck, despised by his colleagues.
[ترجمه گوگل]او چیزی بیش از یک آلک باهوش نیست که توسط همکارانش تحقیر شده است [ترجمه ترگمان]او چیزی بیش از یک aleck باهوش نیست که از همکارانش بدش می آید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I know some smart aleck will now say, "Well, Ben, we cannot all be at the top of our class. " True enough.
[ترجمه گوگل]من می دانم که برخی از آلک های باهوش اکنون خواهند گفت: "خب، بن، همه ما نمی توانیم در صدر کلاس خود باشیم " به اندازه کافی درست است [ترجمه ترگمان]خوب، بن، من می دونم که بعضی aleck هم اکنون خواهند گفت: \" خب، بن، همه ما نمی توانیم در بالای سر کلاس ما باشیم \" [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Back then, I was quite the smart aleck, thinking he wasn't a good negotiater, and had to restrain myself from butting in.
[ترجمه گوگل]در آن زمان، من الک بسیار باهوشی بودم و فکر میکردم که او مذاکرهکننده خوبی نیست و باید جلوی خود را بگیرم که وارد عمل شوم [ترجمه ترگمان]از آن گذشته، من خیلی باهوش بودم، فکر می کردم که او پسر خوبی نیست و باید جلوی دخالت خودم را بگیرم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• (slang) wise guy, fool, one who thinks he knows everything, smartass
پیشنهاد کاربران
someone who tries to appear smart or who answers questions in a funny way that annoys other people
کسی که فکر می کنه عقل کله Smart ass هم می گویند
علامه دهر عقل کل کسی که همیشه فکر میکنه حق با اونه و بقیه اشتباه میکنن