small intestine

/ˈsmɒlˌɪnˈtestən//smɔːlɪnˈtestɪn/

معنی: روده کوچک، معاء دقاق، روده باریک
معانی دیگر: (کالبد شناسی) روده ی کوچک (که مشتمل است بر: duodenum و jejunum و ileum)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: in vertebrates, the narrow part of the intestine in which digestion takes place, extending from the pyloric end of the stomach to the large intestine and consisting of the duodenum, jejunum, and ileum.

جمله های نمونه

1. Food passes from the stomach to the small intestine and from there to the large intestine.
[ترجمه گوگل]غذا از معده به روده کوچک و از آنجا به روده بزرگ می رسد
[ترجمه ترگمان]غذا از معده به روده کوچک و از آنجا به روده بزرگ منتقل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Some drugs can cause bleeding from the small intestine.
[ترجمه گوگل]برخی از داروها می توانند باعث خونریزی از روده کوچک شوند
[ترجمه ترگمان]برخی داروها می توانند باعث خونریزی از روده کوچک شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In the rat small intestine, many drugs are acetylated and excreted into the lumen.
[ترجمه گوگل]در روده کوچک موش، بسیاری از داروها استیله شده و به داخل لومن دفع می شوند
[ترجمه ترگمان]در روده موش، بسیاری از داروها acetylated و دفع می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Cryptosporidium has been detected in the proximal small intestine, the large intestine and the rectum in man.
[ترجمه گوگل]کریپتوسپوریدیوم در پروگزیمال روده کوچک، روده بزرگ و راست روده در انسان شناسایی شده است
[ترجمه ترگمان]Cryptosporidium در یک روده کوچک، روده بزرگ و رکتوم شناسایی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. On day 3 the nematodes reach the small intestine and on days 6-8 an inflammatory response in the jejunum is seen.
[ترجمه گوگل]در روز 3 نماتدها به روده کوچک می رسند و در روزهای 6-8 پاسخ التهابی در ژژونوم مشاهده می شود
[ترجمه ترگمان]روز ۳، nematodes به روده کوچک می رسند و روزه ای ۶ تا ۸ روز واکنش التهابی در the دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Endoderm is not, however, representative of small intestine of later developmental stages.
[ترجمه گوگل]با این حال، اندودرم نماینده روده کوچک در مراحل بعدی رشد نیست
[ترجمه ترگمان]با این حال، endoderm نشان از روده کوچک مراحل بعدی رشد نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Radiology of the small intestine and either double contrast barium enema or colonoscopy were used to determine the anatomical distribution of disease.
[ترجمه گوگل]برای تعیین توزیع آناتومیک بیماری از رادیولوژی روده کوچک و انما باریم دو کنتراست یا کولونوسکوپی استفاده شد
[ترجمه ترگمان]رادیولوژی از روده کوچک و یا contrast double barium یا کولونوسکپی نسبت به تعیین توزیع تشریحی این بیماری مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Once the cysts reach the small intestine, trophozoites are released.
[ترجمه گوگل]هنگامی که کیست ها به روده کوچک می رسند، تروفوزوئیت ها آزاد می شوند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که the به روده کوچک می رسند، trophozoites آزاد می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Each day, 7-litres of water enter the small intestine.
[ترجمه گوگل]هر روز 7 لیتر آب وارد روده کوچک می شود
[ترجمه ترگمان]هر روز ۷ - ۷ لیتر آب به روده کوچک وارد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Normal motility of the small intestine in the fasting state is characterised by the cyclical appearance of the migrating motor complex.
[ترجمه گوگل]حرکت طبیعی روده کوچک در حالت ناشتا با ظاهر چرخه ای مجموعه حرکتی مهاجرت مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]حرکت معمولی روده کوچک در حالت روزه با ظهور دوره ای مجتمع حرکتی مهاجرت مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Young adults of A. suum are occasionally found in the small intestine of sheep.
[ترجمه گوگل]بزرگسالان جوان A suum گاهی اوقات در روده کوچک گوسفند یافت می شوند
[ترجمه ترگمان]جوانان ای suum گاهی در روده کوچک گوسفندان یافت می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Intestinal Calcium Absorption. Dietary calcium gains access to the organism mostly by transport in the small intestine.
[ترجمه گوگل]جذب کلسیم روده ای کلسیم رژیم غذایی عمدتاً از طریق انتقال در روده کوچک به ارگانیسم دسترسی پیدا می کند
[ترجمه ترگمان]Intestinal جذب کلسیم کلسیم رژیمی به ارگانیسم بیشتر از طریق انتقال در روده کوچک، دسترسی پیدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They reproduce rapidly, attach to the wall of the small intestine and stay there.
[ترجمه گوگل]آنها به سرعت تولید مثل می کنند، به دیواره روده کوچک می چسبند و در آنجا می مانند
[ترجمه ترگمان]آن ها به سرعت تکثیر می شوند، به دیوار روده کوچک وصل می شوند و در آنجا می مانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

روده کوچک (اسم)
small intestine

معاء دقاق (اسم)
small intestine

روده باریک (اسم)
small intestine

تخصصی

[علوم دامی] روده باریک ؛ روده باریک یا روده کوچک ار سه بخش به نامهای دودنوم، ژژونوم و ایلیوم تشکیل شده است .

انگلیسی به انگلیسی

• part of the digestive tract comprised of the duodenum jejunum and ileum, primary organ for absorbing digested nutrients into the body

پیشنهاد کاربران

اعضای داخلی بدن انسان:
spinal cord ( سپاینِل کُرد ) : نخاع
uvula ( یوویِلا ) : زبان کوچک
pharynx ( فَرینکس ) : حلق
tonsil ( تانسل ) : لوزه
larynx ( لَرینکس ) : حنجره
...
[مشاهده متن کامل]

gullet/ oesophagus/ esophagus ( ایسافِگِس ) : مری
pancreas ( پَنکریِس ) : پانکراس
windpipe / trachea ( ویندپایپ/ترِیکیا ) : نای
bronchus ( برانکِس ) : نایچه /نایژه
bile duct ( بایل داکت ) : مجرای صفرا
gallbladder ( گال بلَدِر ) کیسه صفرا
bladder مثانه
duodenum ( دواِدینِم ) : اثنا عشر/دوازدهه
large intestine : روده بزرگ
small intestine : روده کوچک
abdomen ( اَبدِمِن ) : شکم
ventricle ( وِنتریکِل ) : بطن
parotid gland ( پِراتید گلَند ) : غده بناگوشی
spleen ( سپلین ) : طحال
liver ( لیوِر ) : کبد
stomach ( ستامِک ) : معده
appendix ( اِپِندیکس ) : آپاندیس

small intestine ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: باریک‏روده
تعریف: بخشی از لولۀ گوارش پستانداران که بین معده و فراخ‏روده قرار دارد

بپرس