small change

/ˈsmɒlˈtʃeɪndʒ//smɔːltʃeɪndʒ/

پول خرد، پول خرد کم ارزش، کم اهمیت، ناچیز

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: coins of small denomination.

(2) تعریف: someone or something of little importance or significance.

جمله های نمونه

1. She had about £2 in small change.
[ترجمه گوگل]او حدود 2 پوند پول خرد داشت
[ترجمه ترگمان]او در حدود ۲ پوند در تغییرات کوچک داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The program costs $20 million a year, small change by Washington standards.
[ترجمه گوگل]هزینه این برنامه 20 میلیون دلار در سال است که تغییر کوچکی بر اساس استانداردهای واشنگتن است
[ترجمه ترگمان]این برنامه ۲۰ میلیون دلار در سال هزینه دارد، تغییرات کوچک توسط استانداردهای واشنگتن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Have you got any small change for the phone?
[ترجمه گوگل]آیا تغییر کوچکی برای گوشی دارید؟
[ترجمه ترگمان]هیچ تغییر کوچیکی برای تلفن نداری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I didn't have any small change for the parking meter.
[ترجمه گوگل]برای پارکومتر هیچ تغییر کوچکی نداشتم
[ترجمه ترگمان]من تغییر کوچکی برای پارکینگ نداشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She was counting out 30p, mostly in small change, into my hand.
[ترجمه گوگل]او داشت 30p می شمرد، اکثراً با پول کوچک، در دست من
[ترجمه ترگمان]او در حال شمردن ۳۰ p بود، که بیشتر در تغییر کوچک بود، به دست من
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I only had about a pound in small change.
[ترجمه گوگل]من فقط یک پوند پول خرد داشتم
[ترجمه ترگمان]من فقط یک پوند در تغییر کوچک داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I didn't have any small change to leave as a tip.
[ترجمه گوگل]هیچ تغییر کوچکی نداشتم که به عنوان انعام بگذارم
[ترجمه ترگمان]من تغییر کوچکی برای رفتن به عنوان انعام نداشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I dropped some small change into the collecting tin.
[ترجمه گوگل]مقداری پول خرد را داخل قلع جمع آوری ریختم
[ترجمه ترگمان]مقدار کمی از تغییرات را در قوطی جمع کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Kids on the streets rolled drunks for small change.
[ترجمه گوگل]بچه‌ها در خیابان‌ها برای پول خرد، مست می‌غلتیدند
[ترجمه ترگمان]بچه ها تو خیابون مست کرده بودن برای تنوع کوچیک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The program costs $20 million a year, small change in Washington.
[ترجمه گوگل]هزینه این برنامه 20 میلیون دلار در سال است که تغییر کوچکی در واشنگتن است
[ترجمه ترگمان]این برنامه ۲۰ میلیون دلار در سال هزینه دارد، تغییرات کوچک در واشنگتن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. For each member of the group, a small change of habit was the first step to an identity of its own.
[ترجمه گوگل]برای هر یک از اعضای گروه، یک تغییر کوچک در عادت اولین قدم برای هویت خود بود
[ترجمه ترگمان]برای هر عضو گروه، تغییر کوچکی از عادت، اولین قدم به سوی هویت خود بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Thus only a relatively small change in interest rates is necessary to cause a relatively large capital flow.
[ترجمه گوگل]بنابراین تنها یک تغییر نسبتاً کوچک در نرخ بهره برای ایجاد یک جریان سرمایه نسبتاً بزرگ ضروری است
[ترجمه ترگمان]بنابراین، تنها یک تغییر نسبتا کوچک در نرخ های بهره برای ایجاد یک جریان سرمایه نسبتا بزرگ ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Even back then forty-five cents was small change.
[ترجمه گوگل]حتی در آن زمان چهل و پنج سنت پول کمی بود
[ترجمه ترگمان]حتی پس از آن هم چهل و پنج سنت، تغییر کوچکی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The children also collected small change from their piggy banks which they laid out on the school hall floor.
[ترجمه گوگل]بچه‌ها همچنین از قلک‌های خود پول خرد جمع‌آوری کردند که در کف سالن مدرسه گذاشتند
[ترجمه ترگمان]بچه ها همچنین تغییرات کوچکی را از قلک خود جمع آوری کرده بودند که روی زمین مدرسه گذاشته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I've no small change.
[ترجمه گوگل]تغییر کوچکی ندارم
[ترجمه ترگمان]من تغییر کوچکی ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• change, small quantity of money
small change is coins of low value.

پیشنهاد کاربران

بپرس