smack around

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی: زدن و کوبیدن / کتک زدن / با خشونت برخورد کردن در زبان محاوره ای: زدنش، لهش کرد، حسابی کتکش زد
🔸 تعریف ها:
1. ( خشونت فیزیکی – منفی ) : اشاره به ضرب وشتم یا برخورد فیزیکی شدید با کسی، معمولاً با حالت تحقیرآمیز یا سلطه جویانه
...
[مشاهده متن کامل]

مثال: He got smacked around by the guards. نگهبان ها حسابی کتکش زدن.
2. ( تحقیرآمیز – تهدیدآمیز ) : گاهی برای توصیف رفتار خشونت آمیز با هدف ترساندن یا تحقیر کردن
مثال: Don’t let them smack you around like that. نذار این جوری کتکت بزنن و تحقیرت کنن.
🔸 مترادف ها: beat up – rough up – thrash – pummel – slap around