اسم ( noun )مشتقات: sluttish (adj.), sluttishly (adv.), sluttishness (n.)
• (1)تعریف: a sexually promiscuous woman, esp. a prostitute. • مشابه: tramp
• (2)تعریف: a dirty, untidy woman.
جمله های نمونه
1. A woman who behaves promiscuously is called a slut, but a man who behaves the same way is admiringly called a stud.
[ترجمه گوگل]به زنی که رفتار ناپسند دارد، شلخته می گویند، اما به مردی که همین رفتار را دارد، به طرز تحسین آمیزی گل میخ می گویند [ترجمه ترگمان]زنی که رفتار می کند، شلخته است، اما کسی که مثل او رفتار می کند با تحسین به آن استاد داده می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. She was called a slut in the street ; what a pitiful woman.
[ترجمه Reza Ghezelbash Asl] او در خیابان به عنوان هرزه خوانده میشود: چه زن رقت انگیزی.
|
[ترجمه گوگل]او را شلخته در خیابان صدا می زدند چه زن رقت انگیزی [ترجمه ترگمان]زن هرزه در کوچه بود؛ چه زن رقت انگیزی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Girls leave - you ain't nuttin but a slut to me.
[ترجمه گوگل]دخترا میروند - تو برای من یک شلخته نیستی [ترجمه ترگمان]دخترها از اینجا میرن - تو مثل یه هرزه نیستی که به من خیانت کنی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Go on with your work, you impudent slut!
[ترجمه گوگل]برو به کارت شلخته گستاخ! [ترجمه ترگمان]برو پی کارت، ای هرزه بی شرم! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Now, flip the slut over on her back and her perfect pink pussy lips are spread eagle and begging for your dick!
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، تلنگر شلخته بیش از پشت او و لب های بیدمشک صورتی کامل او به عقاب باز شده و التماس برای دیک خود را! [ترجمه ترگمان]حالا دی گه اون جنده رو برگردون روی پشتش و لبان نازک pink عقاب باز می شه و برای dick التماس می کنه! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Jane is a slut, both she and her husband are always out at heel.
[ترجمه گوگل]جین یک شلخته است، هم او و هم شوهرش همیشه بیرون هستند [ترجمه ترگمان]جین یک هرزه است، هر دو او و شوهرش همیشه در پاشنه پا هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Girls will even use the threat of a slut against each other.
[ترجمه گوگل]دختران حتی از تهدید یک شلخته علیه یکدیگر استفاده می کنند [ترجمه ترگمان]دخترها حتی از تهدید یک هرزه در مقابل هم استفاده می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. A basin of cold water has cured the slut . ".
[ترجمه گوگل]لگن آب سرد شلخته را درمان کرده است " [ترجمه ترگمان]یک لگن آب سرد این شلخته را درمان کرده است \" [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Blair isn 't a slut, she doesn't sleep around or dress like a desperate ho.
[ترجمه گوگل]بلر یک شلخته نیست، او در اطراف نمی خوابد و مانند یک هو ناامید لباس نمی پوشد [ترجمه ترگمان]او یک زن هرزه نیست، با لباس و لباس مثل یک هو نا امیدی نخواهد خوابید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Do not trust her. She is a fugly slut!
[ترجمه گوگل]بهش اعتماد نکن او یک شلخته بداخلاق است! [ترجمه ترگمان]بهش اعتماد نکن اون یه هرزه fugly [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Slut, I warn you, if you say gas after me, I will ignore you!
[ترجمه گوگل]شلخته اخطار میدم اگه بعد از من گاز بگی بی اعتنا بهت! [ترجمه ترگمان]لاشی، بهت هشدار میدم اگه بعد از من گاز بزنی، من تو رو نادیده می گیرم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I'm Captain Bluebush, Slut of the Seven Seas.
[ترجمه گوگل]من کاپیتان بلوبوش، شلخته هفت دریا هستم [ترجمه ترگمان] من کاپیتان Bluebush، جنده هفت دریاها هستم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Are you cheating on me with this ugly slut?
[ترجمه گوگل]با این شلخته زشت به من خیانت می کنی؟ [ترجمه ترگمان]داری با این هرزه زشت به من خیانت می کنی؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• dirty and untidy woman; whore, prostitute a slut is a woman who is dirty and untidy:an offensive word. people also refer to a woman as a slut when they consider her to be very immoral in her sexual behaviour:an offensive word.
پیشنهاد کاربران
A woman who has many casual sexual partners. لگوری فرهنگ دهخدا: لگوری . [ ل َ ] ( ص نسبی ) منسوب به لگور. || زن بدکاره ٔ حقیر و بی اعتبار. عنوانی است تحقیر آمیز و دشنام گونه که به فاحشه های زشت و پست دهند و گاه نیز برای تحقیر فواحش خوش سر و وضع اطلاق کنند - 2 پست و پلید ( به زنان اطلاق کنند ) . ... [مشاهده متن کامل]
کسبی. [ ک َ ] ( ص نسبی ) منسوب به کسب. آنچه شخصی از کسب و ورز و جد و جهد تحصیل کرده باشد. ( ناظم الاطباء ) . مکتسب. ( یادداشت مؤلف ) . آنچه به وسیله سعی و کوشش و مهارت بدست آرند. مقابل فطری. ( فرهنگ فارسی معین ) : ... [مشاهده متن کامل]
شاه را ایران و توران کسبی و میراثی است کسبی از تیغ و فرس میراثی از افراسیاب. سوزنی. محبت یا فطری بود یا کسبی. ( اوصاف الاشراف ) . رجوع به کسب شود. || روسپی و فاحشه و قحبه. ( ناظم الاطباء ) .
زنچک. [ زَ چ َ ] ( اِ مرکب ) قحبه. زن فاحشه. ( آنندراج ) . زن فاحشه و روسپی. زن ناپارسا و ناپاک. ( ناظم الاطباء ) . رجوع به ماده بعد شود.
cocotte Cyprian sporting lady tart working girl demimondaine hustler slattern floozie floozy jade slag fille de joie trollop moll slapper courtesan brass scrubber
harlot harlot ( 1200 - 1300 ) Old French herlot “wanderer, beggar”
Strange woman
سیاهه. [هََ / هَِ ] ( ص ) کنایه از زن بدکاره و فاحشه و قحبه. ( از برهان ) ( آنندراج ) . زن بدکار که آنرا غر و روسپی نیز گویند و بتازی قحبه خوانند. ( فرهنگ رشیدی ) : چون کودک دبستان اخلاص و فاتحه دشنام آن سیاهه زن از بر همی کنم. ... [مشاهده متن کامل]
Athanasian wench obsolete A derogatory term for a lascivious woman who readily has sex with any man who asks for it. Taken from the Athanasian Creed, an early Christian statement of belief from at least the 6th century, the opening words of which translate as "whosoever wishes. "
wench
lady of the night
فاحشه/هرزه. 1. زنی که با مردای زیادی بدون روابط عاطفی سکس داره . 2. زنی که شلخته و تنبله.
creature of the night
a woman who is usually untidy and lazy
bird of paradise, bird of youth, dickey - bird= a prostitute, a promiscuous woman
baggage
جنده، فاحشه، زنی که شریک جنسی زیادی دارد و متاهل است
هم معنی با bitch و whore Regina: This Girl Is The Nastiest Skank Bitch I Have Ever Met Do Not Trust Her !She Is A Fugly Slut
جنده، هرزه
𝑺𝒍𝒖𝒕:فاحشه، زن هرزه، زن شهوت پرست
تقریبا معنی همون bitch رو میده. . . slut:هرزه
بی مصرف ( معمولا به زن ها و دختر ها به کار می رود )