فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: slurs, slurring, slurred
حالات: slurs, slurring, slurred
• (1) تعریف: to speak of disparagingly; belittle.
• مترادف: affront, disparage, insult
• مشابه: abuse, belittle, blacken, denigrate, discredit, disgrace, dishonor, malign, revile, slander, smear, smirch, sully, vilify, wrong
• مترادف: affront, disparage, insult
• مشابه: abuse, belittle, blacken, denigrate, discredit, disgrace, dishonor, malign, revile, slander, smear, smirch, sully, vilify, wrong
- She would not allow her late husband's reputation to be slurred, and she demanded that the newspaper print a retraction.
[ترجمه آیدا.ام دی اچ] او اجازه نمیداد، که شهرت همسر مرحومش لکه دار شود، و خواستار این شد که روزنامه یک تکذببیه چاپ کند.|
[ترجمه گوگل] او اجازه نمی داد آبروی همسر مرحومش مخدوش شود و از روزنامه تقاضا کرد که انصرافی چاپ کند[ترجمه ترگمان] او اجازه نمی داد که شهرت شوهر مرحومش to باشد، و از روزنامه تقاضا کرد که روزنامه ای را چاپ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to run (sounds or words) together; pronounce indistinctly.
• مترادف: elide
• مشابه: drawl, garble, mumble
• مترادف: elide
• مشابه: drawl, garble, mumble
- She'd drunk quite a lot of wine and she was slurring her words.
[ترجمه گوگل] او مقدار زیادی شراب نوشیده بود و حرف هایش را زیر و رو می کرد
[ترجمه ترگمان] کلی شراب نوشیده بود و جویده جویده حرف می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] کلی شراب نوشیده بود و جویده جویده حرف می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: to treat without due appreciation; pass by (often fol. by over).
• مشابه: dismiss, disregard, minimize, overlook, slight
• مشابه: dismiss, disregard, minimize, overlook, slight
- The article slurred over his role in the scandal.
[ترجمه پویا آکلیون] این مقاله، از نقش او در این رسوایی رد شد و چیزی ذکر نکرد.|
[ترجمه گوگل] مقاله درباره نقش او در این رسوایی ابهام داشت[ترجمه ترگمان] این مقاله به خاطر نقش خود در این رسوایی مبهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (4) تعریف: in music, to run (notes) together without a pause between them.
- Most of the notes are slurred during the legato section.
[ترجمه گوگل] بیشتر نتها در طول بخش لگاتو نامفهوم هستند
[ترجمه ترگمان] بیشتر این یادداشت ها در طول بخش legato کشیده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] بیشتر این یادداشت ها در طول بخش legato کشیده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to sing, sound, or say in a rushed, careless way.
اسم ( noun )
• (1) تعریف: a remark that belittles or condemns.
• مترادف: affront, aspersion, insult
• مشابه: abuse, cut, invective, put-down, smear
• مترادف: affront, aspersion, insult
• مشابه: abuse, cut, invective, put-down, smear
• (2) تعریف: a slurred sound or word.
• مشابه: drawl, garble, mumble
• مشابه: drawl, garble, mumble
• (3) تعریف: in music, the act or an instance of slurring notes.