1. The thief slunk down the dark alley.
2. The dog slunk off to lick its wounds.
[ترجمه گوگل]سگ غرق شد تا زخم هایش را بلیسد
[ترجمه ترگمان]سگ عقب رفت تا زخم هایش را لیس بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The dog slunk out when I shouted at him.
[ترجمه گوگل]وقتی سرش فریاد زدم سگ غرق شد
[ترجمه ترگمان]وقتی به او فریاد زدم سگ بیرون خزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The dog howled and slunk away.
5. The cat slunk away into the darkness.
6. I slunk through the dealing room to Patterson's office and got there just as he did.
[ترجمه گوگل]از اتاق معاملات به سمت دفتر پترسون رفتم و درست مثل او به آنجا رسیدم
[ترجمه ترگمان]من به دفتر پترسون وارد شدم و درست مثل او به آنجا رسیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The rascal dropped his bold eyes and slunk away.
[ترجمه گوگل]راسك چشمان جسورش را انداخت و از جا دور شد
[ترجمه ترگمان]این پست فطرت چشمان bold را انداخت و از اتاق بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. A cat named Fred slunk past his legs as we headed for the bedroom.
[ترجمه گوگل]گربه ای به نام فرد وقتی به سمت اتاق خواب می رفتیم از جلوی پاهایش رد شد
[ترجمه ترگمان]یک گربه به نام فرد از کنار پاهایش رد شد و به طرف اتاق خواب رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. That's the only reason I slunk out of that place!
[ترجمه گوگل]این تنها دلیلی است که از آن مکان دور شدم!
[ترجمه ترگمان]این تنها دلیلیه که من از اونجا فرار کردم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Hector, who had been gambolling about the porch, slunk in behind her, depressed by the angry voices.
[ترجمه گوگل]هکتور که در ایوان قمار میکرد، از صدای خشمگین افسرده پشت سرش غرق شد
[ترجمه ترگمان]هکتور که در ایوان جست وخیز می کرد و از پشت سرش با صدای خشمگین از پشت سرش به داخل سرک می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. As I slunk back to the alcove, I noticed half-suppressed smiles on the tear-stained faces of several of the mourners.
[ترجمه گوگل]همانطور که به سمت طاقچه برگشتم، متوجه لبخندهای نیمه سرکوب شده روی چهره های اشک آلود چند تن از عزاداران شدم
[ترجمه ترگمان]همچنان که به شاه نشین برگشتم، متوجه شدم که در چهره اشک آلود چند تا از the، لبخند نصفه نیمه ای زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Goneril slunk into the kitchen and wound her body like a fat skein of wool around my feet.
[ترجمه گوگل]گونریل به آشپزخانه فرو رفت و بدنش را مانند یک کلاف پشمی چاق دور پاهایم پیچید
[ترجمه ترگمان]Goneril وارد آشپزخانه شد و بدن خود را مانند یک کلاف نخ پشمی دور پاهایم زخم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The man slunk off in shame, as Fey, shaking her head in disgust, kept complaining.
[ترجمه گوگل]مرد از شرم غرق شد، در حالی که فی، سرش را با انزجار تکان می داد و مدام شکایت می کرد
[ترجمه ترگمان]مرد در حالی که سر خود را با نفرت تکان می داد، از خجالت سرش را تکان داد و غر غر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. She slunk out in temporary shame until her owner made enough goo-goo over her that she started to feel better.
[ترجمه گوگل]او از شرم موقت بیرون رفت تا اینکه صاحبش به اندازه کافی او را غوغا کرد که حالش بهتر شد
[ترجمه ترگمان]او خیلی خجالت کشید، تا اینکه صاحبش به اندازه کافی روی او تاثیر گذاشت که احساس بهتری پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. He slunk from college by. . . secret paths.
[ترجمه گوگل]او از دانشگاه غرق شد مسیرهای مخفی
[ترجمه ترگمان]اون از دانشگاه با راه های مخفی فرار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید