slums

جمله های نمونه

1. slums are often breeding grounds of crime
محله های فقیرنشین اغلب بستر جنایت هستند.

2. slums have become a blight on the city
حلبی آبادها بلای شهر شده اند.

3. the submerged people of the slums
مردم فلاکت زده ی زاغه نشین ها

4. the visit to the city's slums was an eye-opener for the students
بازدید از حلبی آبادهای شهر برای شاگردان آموزنده بود.

5. he spent several years bumming in the slums
چندین سال در گدا محله های شهر ولگردی و میخوارگی می کرد.

6. the film was shot on location in the slums of tehran
آن فیلم را در خارج از استودیو در محله های فقیر نشین تهران برداشتند.

7. the guerrillas gained a firm foothold in the slums
چریک ها در محله های فقیرنشین جای پای محکمی باز کردند.

انگلیسی به انگلیسی

• poor neighborhoods, densely populated poverty-stricken areas

پیشنهاد کاربران

a squalid and overcrowded urban street or district inhabited by very poor people.
مناطق فقیر نشین
زاغه نشینی
فقیر نشین

بپرس