**This term refers to the gradual reduction of communication with someone, typically when a person is no longer interested but wants to avoid being rude or abruptly cutting off contact�. کاهش تدریجی ارتباط با کسی، معمولاً زمانی که فرد دیگر علاقه ای ندارد اما نمی خواهد بی ادبانه یا به طور ناگهانی ارتباط را قطع کند.
... [مشاهده متن کامل]
###کاربرد در جمله؛
**After a few weeks of slow fading, it became clear that he was no longer interested in maintaining the relationship.
** پس از چند هفته کاهش تدریجی ارتباط، مشخص شد که او دیگر علاقه ای به حفظ رابطه ندارد.
### مترادف ها؛
** Gradual withdrawal, phased - out communication, taper off.
### متضادها؛
** Engage fully, maintain contact, stay connected.
### مثال؛
1. She noticed the slow fade when his messages became less frequent and more distant.
2. The slow fade is often more confusing and hurtful than a direct breakup.
1. او متوجه کاهش تدریجی ارتباط شد وقتی پیام های او کمتر و دورتر شد.
2. کاهش تدریجی ارتباط اغلب گیج کننده تر و دردناک تر از یک جدایی مستقیم است.