slow cooker
/ˈsloʊ kʊkər//ˈsloʊ kʊkər/
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
پخت آرام پز
همه چی رو بنداز توش، برو سر کارت، برگرد یه غذای خوش عطر منتظرته.
مثال: I made beef stew in the slow cooker.
مشتقات:
فعل: to cook slowly – آهسته پختن
اسم: slow cooker – آرام پز
همه چی رو بنداز توش، برو سر کارت، برگرد یه غذای خوش عطر منتظرته.
مثال: I made beef stew in the slow cooker.
مشتقات:
فعل: to cook slowly – آهسته پختن
اسم: slow cooker – آرام پز
دستگاه آرام پز
آرام پز دم گذاشتن
آرام پز. دم گذاشتن