slow burning
تخصصی
پیشنهاد کاربران
🔸 معادل فارسی:
• آهسته سوز
• تدریجی
• آرام و پیوسته
- - -
## 🔸 تعریف ها:
1. ** ( اصلی – استعاری ) :** چیزی که به آرامی رشد یا شدت می گیرد و اثرش در طول زمان آشکار می شود.
... [مشاهده متن کامل]
- مثال: It was a slow - burning romance.
این یک عشق آهسته سوز و تدریجی بود.
2. ** ( ادبی – عمومی ) :** توصیف فرایندی که آهسته اما مداوم پیش می رود، مثل خشم یا تنش.
- مثال: The conflict turned into a slow - burning tension.
درگیری به یک تنش آهسته سوز تبدیل شد.
- - -
## 🔸 مترادف ها:
gradual – steady – simmering – lingering – sustained
- - -
## 🔸 مثال ها:
• The movie is a slow - burning thriller.
فیلم یک تریلر آهسته سوز است.
• He felt a slow - burning anger inside him.
او خشم تدریجی در درونش احساس می کرد.
• Their relationship was a slow - burning passion.
رابطه ی آن ها یک عشق آرام و پیوسته بود.
• آهسته سوز
• تدریجی
• آرام و پیوسته
- - -
## 🔸 تعریف ها:
1. ** ( اصلی – استعاری ) :** چیزی که به آرامی رشد یا شدت می گیرد و اثرش در طول زمان آشکار می شود.
... [مشاهده متن کامل]
- مثال: It was a slow - burning romance.
این یک عشق آهسته سوز و تدریجی بود.
2. ** ( ادبی – عمومی ) :** توصیف فرایندی که آهسته اما مداوم پیش می رود، مثل خشم یا تنش.
- مثال: The conflict turned into a slow - burning tension.
درگیری به یک تنش آهسته سوز تبدیل شد.
- - -
## 🔸 مترادف ها:
- - -
## 🔸 مثال ها:
فیلم یک تریلر آهسته سوز است.
او خشم تدریجی در درونش احساس می کرد.
رابطه ی آن ها یک عشق آرام و پیوسته بود.