sloshed

/sˈlɒʃt//slɒʃt/

(خودمانی) مست

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: (slang) drunk.

جمله های نمونه

1. The stream sloshed down the mountain.
[ترجمه گوگل]نهر از کوه سرازیر شد
[ترجمه ترگمان]رودخانه از کوه بالا می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The water sloshed around the bridge.
[ترجمه گوگل]آب از اطراف پل سر خورد
[ترجمه ترگمان]آب اطراف پل پرسه می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Some of the paint sloshed out of the can.
[ترجمه گوگل]مقداری از رنگ از قوطی بیرون ریخت
[ترجمه ترگمان]بعضی از نقاشی های رنگ از قوطی بیرون زده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. When he sloshed a cup of coffee he asked her if she would like some drink.
[ترجمه گوگل]وقتی یک فنجان قهوه نوشید، از او پرسید که آیا نوشیدنی میل دارد؟
[ترجمه ترگمان]وقتی لیوان قهوه را پر کرد از او پرسید که آیا نوشیدنی میل دارد یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The two girls joined arms and sloshed through the mud together.
[ترجمه گوگل]دو دختر دست به دست هم دادند و با هم از گل و لای رد شدند
[ترجمه ترگمان]دو دختر با هم دست به دست هم دادند و در گل پراکنده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They sloshed through the mud in boots.
[ترجمه گوگل]آنها با چکمه از میان گل و لای رد شدند
[ترجمه ترگمان]از میان گل و لای پا به راه افتادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Jo sloshed more wine into her glass.
[ترجمه گوگل]جو شراب بیشتری در لیوانش ریخت
[ترجمه ترگمان]جو شراب بیشتری به گیلاس او تعارف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Milk sloshed around in the flask.
[ترجمه گوگل]شیر در فلاسک ریخته شد
[ترجمه ترگمان]شیر در بطری مشروب زیاد میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She sloshed coffee into the mugs.
[ترجمه گوگل]او قهوه را در لیوان ها ریخت
[ترجمه ترگمان]فنجان قهوه را پر کرد و فنجان قهوه را پر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He always gets sloshed at the annual office party.
[ترجمه گوگل]او همیشه در مهمانی اداری سالانه شلخته می شود
[ترجمه ترگمان]او همیشه در جشن سالیانه شرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Most of them were too sloshed to notice.
[ترجمه گوگل]اکثر آنها آنقدر کج و معتدل بودند که نمی توانستند متوجه شوند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آن ها بیش از حد مست بودند که به آن ها توجه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He sloshed the soup over the tablecloth when he put his spoon into it.
[ترجمه گوگل]وقتی قاشقش را داخل سفره گذاشت، سوپ را روی سفره ریخت
[ترجمه ترگمان]وقتی قاشق را روی رومیزی می گذاشت، سوپ را پر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We all sloshed around in the puddles.
[ترجمه گوگل]همه در گودال‌ها غلت خوردیم
[ترجمه ترگمان] ما همه توی گودال های آب sloshed کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He put the glass down hard and beer sloshed over the edge.
[ترجمه گوگل]لیوان را به سختی روی زمین گذاشت و آبجو از لبه آن خم شد
[ترجمه ترگمان]لیوان را به سختی روی لبه میز گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He sloshed the paint on without bothering to catch the drips.
[ترجمه گوگل]او رنگ را بدون اینکه به خود زحمت دهد قطره ها را بچکاند، روی آن کشید
[ترجمه ترگمان]بدون آن که به خود زحمت بدهد، رنگ نقاشی را پر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• intoxicated, drunk, tipsy (slang)
someone who is sloshed is drunk; an informal word.

پیشنهاد کاربران

در زبان انگلیسی، واژه ها و عبارت های بسیار زیادی برای توصیف حالت "مستی" وجود دارد که هر کدام بار معنایی، سطح شدت و منشأ متفاوتی دارند. در اینجا به برخی از مهم ترین و رایج ترین آن ها همراه با علت نامگذاری و معادل فارسی آن ها ( بدون آوانویسی لاتین ) پرداخته می شود:
...
[مشاهده متن کامل]

- - -
🍷 1. Drunk
- معنی فارسی: مست
- علت نامگذاری: این واژه، شکل ساده و استاندارد گذشتهٔ فعل "drink" ( نوشیدن ) است و به حالت عمومی ناشی از مصرف بیش از حد الکل اشاره دارد.
- - -
🛠️ 2. Hammered
- معنی فارسی: چکش کاری شده ( یا به طور عامیانه: �مثل چکش خورده� )
- علت نامگذاری: این عبارت یک استعاره است و به حالتی اشاره دارد که فرد از نظر فیزیکی و ذهنی، مانند فلزی که تحت ضربات چکش قرار گرفته، �کج و معوج� و �از شکل افتاده� به نظر می رسد. این حالت، عدم تعادل و از دست دادن کنترل بر حرکات بدن را تداعی می کند.
- - -
🥴 3. Wasted
- معنی فارسی: تباه شده یا �به درد نخور�
- علت نامگذاری: این اصطلاح به این idea اشاره دارد که فرد آنقدر مست است که دیگر نمی تواند عملکرد مفیدی داشته باشد، گویی �تباه� یا �هدر رفته� است.
- - -
💥 4. Smashed
- معنی فارسی: خرد شده یا �له شده�
- علت نامگذاری: این واژه حس تخریب و از هم پاشیدگی ناشی از مستی شدید را منتقل می کند، گویی فرد �خرد� شده است.
- - -
🥃 5. Plastered
- معنی فارسی: گچ گیری شده
- علت نامگذاری: این اصطلاح به این concept اشاره دارد که فرد آنقدر مست است که گویی به جایی چسبیده یا بی حرکت شده ( مثل دیواری که گچ گیری شده ) یا اینکه صورتش بر اثر مستی سرخ شده ( مثل رنگ گچ ) .
- - -
🚗 6. Tanked
- معنی فارسی: باک پرکون ( یا �مثل باک پر� )
- علت نامگذاری: این عبارت از دنیای خودروها گرفته شده و به این idea اشاره دارد که فرد آنقدر الکل مصرف کرده که گویی باک بنزینش �پر� شده است.
- - -
🚛 7. Trashed
- معنی فارسی: آشغالی یا �به هم ریخته�
- علت نامگذاری: این واژه به حالتی اشاره دارد که فرد آنقدر مست است که رفتاری زننده یا غیرقابل کنترل دارد، گویی به �آشغال� تبدیل شده است.
- - -
🧱 8. Buzzed
- معنی فارسی: سبک مست ( حالت خفیف مستی )
- علت نامگذاری: این اصطلاح به حس وزوز یا vibration خفیفی اشاره دارد که پس از مصرف مقدار کمی الکل در بدن ایجاد می شود.
- - -
🥴 9. Inebriated
- معنی فارسی: مست ( رسمی تر )
- علت نامگذاری: این واژه ریشه در زبان لاتین ( "inebriare" به معنی �مست کردن� ) دارد و یک term رسمی تر برای توصیف حالت مستی است.
- - -
🎉 10. Tipsy
- معنی فارسی: تلوتلوخوران ( مستی خیلی خفیف )
- علت نامگذاری: این واژه به حالت ناپایداری و تلوتلو خوردن خفیف ناشی از مصرف الکل اشاره دارد.
- - -
💎 سایر عبارات کلیدی:
- Legless: به معنی �بی پا� - اشاره به عدم توانایی در ایستادن.
- Under the influence: به معنی �تحت تأثیر� - یک عبارت حقوقی و رسمی.
- Three sheets to the wind: یک اصطلاح دریانوردی به معنی �کاملاً مست�.
- Seeing double: به معنی �دو تا دیدن� - اشاره به تاری دید.
- On a bender: به معنی �در حال عیاشی� - دورهٔ طولانیِ مصرف الکل.
Blitzed حمله شده منگ شده
Canned قوطی شده مست لایعقل
Pickled ترشی انداخته شده مست واریکده
Sloshed چلچلوغ شده مست لایعقل
Wrecked wrecked تخریب شده
- - -
🤔 چرا این همه اصطلاح؟
تنوع فوق العادهٔ این واژه ها ( که به صدها مورد می رسد ) نشان دهندهٔ چند چیز است:
1. خلاقیت زبانی: مردم همیشه برای توصیف حالت های پیچیدهٔ انسانی راه های جدید و اغلب طنزآمیز پیدا می کنند.
2. سطح بندی شدت مستی: هر اصطلاح می تواند به درجه ای خاص از مستی اشاره کند ( از "buzzed" خفیف تا "comatose" شدید ) .
3. جنبه های فرهنگی و طنز: بسیاری از این اصطلاحات برای پنهان کاری، شوخی یا توصیف غیرمستقیم این حالت به کار می روند.
Deep seek

This term is used to describe someone who is mildly drunk, but not to the point of being heavily intoxicated. It suggests a state of being slightly unsteady or off - balance.
کسی که خیلی مست نیست، نه در حد مستی شدید. این حالت کمی ناپایدار یا نامتعادل بودن را نشان می دهد.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال ها؛
“After a few drinks, she started feeling sloshed. ”
A person might say, “I was feeling a little sloshed after the party, but nothing too extreme. ”
Someone might describe their night by saying, “We had a few beers and got a bit sloshed, but we were still able to have a good time. ”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-drunk/
crunk
or
really drunk