• : تعریف: (informal) an untidy, sloppy, or mannerless person.
جمله های نمونه
1. My boyfriend used to call me a fat slob.
[ترجمه گوگل]دوست پسرم به من می گفت چاق [ترجمه ترگمان]دوست پسرم قبلا بهم می گفت شلخته و شلخته [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He's a big fat slob of a man - I can't stand him.
[ترجمه حامد قربانی] او مرد چرک و چاقی است. تحمل اش را ندارم
|
[ترجمه گوگل]او یک مرد چاق بزرگ است - من نمی توانم او را تحمل کنم [ترجمه ترگمان]او یک مرد چاق و چله از یک مرد است - من نمی توانم او را تحمل کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Get out of bed, you fat slob!
[ترجمه گوگل]از رختخواب بلند شو، ای چاق! [ترجمه ترگمان]از رختخواب بیا بیرون، ای شلخته و کثیف! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Get out of bed, you idle slob!
[ترجمه گوگل]از رختخواب بلند شو ای بیکار! [ترجمه ترگمان]از رختخواب برو بیرون، شلخته و کثیف! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Jo's such a slob - how can you live like that?
[ترجمه گوگل]جو خیلی شلخته است - چطور می توانی اینطور زندگی کنی؟ [ترجمه ترگمان]جو خیلی شلخته است، چطور می توانی این طور زندگی کنی؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. And the big slob didn't even realize how objectionable he was.
[ترجمه گوگل]و لخت بزرگ حتی متوجه نشد که او چقدر قابل اعتراض است [ترجمه ترگمان]و the هم حتی نفهمیده بود که او چقدر ناراحت است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. His no-good slob of a kid was talking of having forty thousand dollars.
[ترجمه گوگل]بداخلاق بچه اش از داشتن چهل هزار دلار صحبت می کرد [ترجمه ترگمان]شلخته و شلخته او از داشتن چهل هزار دلار حرف می زد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I choose to believe he was merely a slob rather than inefficient enough to walk around with bloodstains from his last victim.
[ترجمه گوگل]من تصمیم میگیرم باور کنم که او صرفاً یک آدم تنبل بود و نه آنقدر ناکارآمد که بتواند با لکههای خون آخرین قربانیش راه برود [ترجمه ترگمان]من انتخاب کردم که او فقط کمی شلخته باشد تا با لکه های خون روی قربانی آخرین قربانی راه برود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Why are you going out with that fat slob?
[ترجمه گوگل]چرا با اون چاق چاق میری بیرون؟ [ترجمه ترگمان]چرا با اون slob چاق میری بیرون؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. A worn out slob, he can not accustom himself to the idea of women playing the sport seriously.
[ترجمه گوگل]او که یک لخت فرسوده است، نمی تواند خود را به این فکر کند که زنان به طور جدی این ورزش را انجام دهند، عادت کند [ترجمه ترگمان]او شلخته و کثیف است و نمی تواند عادت کند که این ورزش را جدی بگیرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. You can look like a slob for free, I figure.
[ترجمه گوگل]فکر میکنم میتوانی بهصورت رایگان مانند یک اسلوب به نظر برسی [ترجمه ترگمان]فکر می کنم تو هم می تونی مثل یه آدم شلخته و آزاد به نظر بیای [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. If you keep dressing like a slob, no one's ever going to ask you for a date.
[ترجمه گوگل]اگر به لباس پوشیدن خود ادامه دهید، هیچ کس از شما برای قرار ملاقات نخواهد خواست [ترجمه ترگمان]اگر مثل یک آدم شلخته و کثیف لباس بپوشی، هیچ کسی قرار نیست از تو برای یک قرار ملاقات دعوت کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Instead of slob, every company need si the diligent employee.
[ترجمه گوگل]به جای slob، هر شرکتی به یک کارمند سخت کوش نیاز دارد [ترجمه ترگمان]به جای of، همه شرکت به کارمندان سخت کوش نیاز دارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. MIGUEL : You'' re a slob, Pedro, but you'' re a great photographer.
[ترجمه گوگل]میگوئل: پدرو، تو یک تنبل هستی، اما یک عکاس عالی هستی [ترجمه ترگمان]تو خیلی slob، پدرو، ولی تو عکاس خوبی هستی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. I'm like cat here, a no - name slob.
[ترجمه گوگل]من اینجا مثل یک گربه هستم، یک لقمه بی نام [ترجمه ترگمان]من مثل گربه اینجا هستم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• slovenly and obnoxious person (informal) if you say that someone is a slob, you think they are very lazy and untidy; an informal word.
پیشنهاد کاربران
Oh , my god , you're such a slob ! وای خدای من ، تو چقدر شلخته و کت و کثیفی !
تنبل و کثیف My girlfriend is a slob And I tried of cleaning up after him every day دوست دخترمن تنبل و شلخته هستش و من خسته شدم از تمیز کردن جاش هروز ( مثلا تخمه میخوره جاشو تمیز کنم )
لجن - نکبت - آدم چرک و پیس و حال بهمزن با ظاهر فوق کثیف These slobs are on 2008 Technology : این لجنای نکبت توی تکنولوژی سال ۲۰۰۸ گیر کردن هنوز