slob

/sˈlɑːb//slɒb/

معنی: گل، لجن، ادم نامرتب و کثیف، ادم کثیف و ژولیده
معانی دیگر: (عامیانه) آدم کثیف، آدم شلخته، آدم بی عار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) an untidy, sloppy, or mannerless person.

جمله های نمونه

1. My boyfriend used to call me a fat slob.
[ترجمه گوگل]دوست پسرم به من می گفت چاق
[ترجمه ترگمان]دوست پسرم قبلا بهم می گفت شلخته و شلخته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He's a big fat slob of a man - I can't stand him.
[ترجمه حامد قربانی] او مرد چرک و چاقی است. تحمل اش را ندارم
|
[ترجمه گوگل]او یک مرد چاق بزرگ است - من نمی توانم او را تحمل کنم
[ترجمه ترگمان]او یک مرد چاق و چله از یک مرد است - من نمی توانم او را تحمل کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Get out of bed, you fat slob!
[ترجمه گوگل]از رختخواب بلند شو، ای چاق!
[ترجمه ترگمان]از رختخواب بیا بیرون، ای شلخته و کثیف!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Get out of bed, you idle slob!
[ترجمه گوگل]از رختخواب بلند شو ای بیکار!
[ترجمه ترگمان]از رختخواب برو بیرون، شلخته و کثیف!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Jo's such a slob - how can you live like that?
[ترجمه گوگل]جو خیلی شلخته است - چطور می توانی اینطور زندگی کنی؟
[ترجمه ترگمان]جو خیلی شلخته است، چطور می توانی این طور زندگی کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And the big slob didn't even realize how objectionable he was.
[ترجمه گوگل]و لخت بزرگ حتی متوجه نشد که او چقدر قابل اعتراض است
[ترجمه ترگمان]و the هم حتی نفهمیده بود که او چقدر ناراحت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His no-good slob of a kid was talking of having forty thousand dollars.
[ترجمه گوگل]بداخلاق بچه اش از داشتن چهل هزار دلار صحبت می کرد
[ترجمه ترگمان]شلخته و شلخته او از داشتن چهل هزار دلار حرف می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I choose to believe he was merely a slob rather than inefficient enough to walk around with bloodstains from his last victim.
[ترجمه گوگل]من تصمیم می‌گیرم باور کنم که او صرفاً یک آدم تنبل بود و نه آنقدر ناکارآمد که بتواند با لکه‌های خون آخرین قربانیش راه برود
[ترجمه ترگمان]من انتخاب کردم که او فقط کمی شلخته باشد تا با لکه های خون روی قربانی آخرین قربانی راه برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Why are you going out with that fat slob?
[ترجمه گوگل]چرا با اون چاق چاق میری بیرون؟
[ترجمه ترگمان]چرا با اون slob چاق میری بیرون؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A worn out slob, he can not accustom himself to the idea of women playing the sport seriously.
[ترجمه گوگل]او که یک لخت فرسوده است، نمی تواند خود را به این فکر کند که زنان به طور جدی این ورزش را انجام دهند، عادت کند
[ترجمه ترگمان]او شلخته و کثیف است و نمی تواند عادت کند که این ورزش را جدی بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You can look like a slob for free, I figure.
[ترجمه گوگل]فکر می‌کنم می‌توانی به‌صورت رایگان مانند یک اسلوب به نظر برسی
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم تو هم می تونی مثل یه آدم شلخته و آزاد به نظر بیای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. If you keep dressing like a slob, no one's ever going to ask you for a date.
[ترجمه گوگل]اگر به لباس پوشیدن خود ادامه دهید، هیچ کس از شما برای قرار ملاقات نخواهد خواست
[ترجمه ترگمان]اگر مثل یک آدم شلخته و کثیف لباس بپوشی، هیچ کسی قرار نیست از تو برای یک قرار ملاقات دعوت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Instead of slob, every company need si the diligent employee.
[ترجمه گوگل]به جای slob، هر شرکتی به یک کارمند سخت کوش نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]به جای of، همه شرکت به کارمندان سخت کوش نیاز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. MIGUEL : You'' re a slob, Pedro, but you'' re a great photographer.
[ترجمه گوگل]میگوئل: پدرو، تو یک تنبل هستی، اما یک عکاس عالی هستی
[ترجمه ترگمان]تو خیلی slob، پدرو، ولی تو عکاس خوبی هستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I'm like cat here, a no - name slob.
[ترجمه گوگل]من اینجا مثل یک گربه هستم، یک لقمه بی نام
[ترجمه ترگمان]من مثل گربه اینجا هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گل (اسم)
mud, clay, lair, blossom, flower, silt, slob, slobber, slosh

لجن (اسم)
ooze, mud, slub, silt, slob, mire, slough, slobber, slush, slosh, sludge, slop

ادم نامرتب و کثیف (اسم)
slob

ادم کثیف و ژولیده (اسم)
slob

انگلیسی به انگلیسی

• slovenly and obnoxious person (informal)
if you say that someone is a slob, you think they are very lazy and untidy; an informal word.

پیشنهاد کاربران

Oh , my god , you're such a slob !
وای خدای من ، تو چقدر شلخته و کت و کثیفی !
تنبل و کثیف
My girlfriend is a slob And I tried of cleaning up after him every day
دوست دخترمن تنبل و شلخته هستش و من خسته شدم از تمیز کردن جاش هروز ( مثلا تخمه میخوره جاشو تمیز کنم )
لجن - نکبت - آدم چرک و پیس و حال بهمزن با ظاهر فوق کثیف
These slobs are on 2008 Technology : این لجنای نکبت توی تکنولوژی سال ۲۰۰۸ گیر کردن هنوز
کثیف، نامرتب، بهم ریخته

بپرس