اسم ( noun )
•  (1) تعریف: a small, thin splinter, as of wood or glass, that has broken off.
• مترادف: shiver, splinter
• مشابه: bit, chip, flake, fragment, shard, shaving
• مترادف: shiver, splinter
• مشابه: bit, chip, flake, fragment, shard, shaving
•  (2) تعریف: a very small, thin piece or scrap of something.
• مشابه: bit, fragment, iota, modicum, particle, shred, trace
• مشابه: bit, fragment, iota, modicum, particle, shred, trace
- a sliver of apple pie
 [ترجمه شهریار بهرامی اقدم] یک برش پای سیب| 
 [ترجمه گوگل] یک تکه پای سیب[ترجمه ترگمان] یک تکه از پای سیب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- not a sliver of proof
 [ترجمه گوگل] تکه ای از اثبات نیست
[ترجمه ترگمان] نه یه ذره از اثبات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] نه یه ذره از اثبات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید