1. a slipping marketبازار در حال نزول2. the patient is slipping fastحال بیمار به سرعت بدتر می شود.3. they sand the frozen steps to prevent slippingبرای جلوگیری از لیز خوردن،پله های یخ زده را شن پاشی می کنند.
روبه افولتلو تلو خوردن، سکندری زدنمخالف پیشرفت نزول کردن سقوط کردن لغزیدنلغزیدندر حال سر خوردنداخل کردنتنزل+ عکس و لینک