slippery slope

انگلیسی به انگلیسی

• slick incline, slippery hill

پیشنهاد کاربران

شیب لغزنده.
در فلسفه و منطق به حالتی اشاره دارد که در آن یک عمل یا تصمیم به ضورت غیرمستقیم به عواقب جدی تر و ناخوشایندتری منجر می شود.
مثلا اگر به دانش آموزان اجازه دهیم یک روز در مدرسه غیبت کنندبه زودی هر روز غیبت خواهند کرد. این نوع استدلال شیب لغزنده است.
سرآشیبی سقوط
مشکل آفرین
It's not a suitable solution for that matter.
I mean it's a slippery slope solution that you suggested.
این راه حل مناسبی برای آن مشکل نیست. منظورم اینه این راه حلی که تو پشنهاد کردی ، ( آخر و عاقبتی نداره ) کانال بنده در تلگرام👇⚘️
@Parsa_English_Vocabulary_Idioms
پر شکست
تخم مرغ دزد، شترمرغ دزد می شود. اگه کوتاه بیایی، تا آخرش رو باید کوتاه بیایی. معنی لغوی، سطح شیب دار لغزنده است.
در علم استنتاج، یعنی فکر کنیم یک اتفاق، حتما باعث مجموعه ای از اتفاق های دیگه میشه، حتی اگر در واقعیت این طور نباشه.
به نظرم "توالی ناگزیر" می تونه ترجمه ی مناسبی باشه
لبه پرتگاه
If someone is on a slippery slope, they are involved in a course of action that is difficult to stop and that will eventually lead to failure or trouble.
اگر کسی در �شیب لغزان� باشد، در جریان اقدامی هست که توقف آن سخت است و نهایتا به شکست یا مشکل منجر می شود.
( مجازی ) : سراشیبی خطرناک
اکثر ترجمه های بچه ها واقعا درسته ولی مغنا رو بصورت اصطلاحی متاسفانه نرسوندن. معادل اصطلاحی فارسیش میشه: این ره که میروی به ترکستان است. شعر سعدی
یعنی اخر عاقبت فکر یا عملت خوب نخواهد بود
دومینوی منفی، زنجیره منفی
شیب لغزنده، وضعیت اجتناب ناپذیر، زنجیره اتفاقات ناخوشایند ( اشاره به وضعیتی دارد که با انجام شدن یک کار، انجام کارهای دیگری که در پی آن به وجود می آید، اجتناب ناپذیر است، مثل فردی که در حال لیز خوردن از
...
[مشاهده متن کامل]
شیبی تند است و جلوگیری از اتفاقات بعدی، مثل برخورد با موانع و . . . ناگریز است، به بیانی دیگر، کاری انجام شده است که در پی آن اقداماتِ دیگری انجام می شود که نمی توان جلوی آن را گرفت و نهایتا فاجعه ای به بار می آید )

از این اصطلاح زمانی استفاده میشه که میخوایم نگرانیمون رو نسبت به نتیجه چیزی نشون بدیم.
مثل:
? A:why do you think it is scary
B:it's a slippery slope, I mean, before you know it, sb is going to use it for sth bad. . . o
شرایطی که هر لحظه امکان دارد منجرب به یک اتفاق شود
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس