1. he slipped on his pants and ran
شلوارش را پوشید و دوید.
2. he slipped on the ice and fell onto the snow
روی یخ لیز خورد و افتاد توی برف ها.
3. he slipped out of his work clothes and into his swimsuit
لباس های کار خود را کند و لباس شنا تن کرد.
4. he slipped out of the room
از اتاق در رفت.
5. he slipped the bill into his pocket
یواشکی صورتحساب را گذاشت توی جیبش.
6. she slipped away from the chair onto the floor
او از صندلی فرو لغزید و بر کف اتاق افتاد.
7. she slipped off the rock and fell into the drink
از روی سنگ لغزید و افتاد توی آب.
8. time slipped by
زمان تند گذشت.
9. his hand slipped in and out of his pocket
دستش از جیبش داخل و خارج می شد.
10. production has slipped
تولید کم شده است.
11. the cup slipped from my hand and fell into the pool
فنجان از دستم لیز خورد و افتاد توی استخر.
12. the dog slipped its leash
سگ افسارش را باز کرد.
13. the napkin slipped from mina's lap
دستمال سفره از روی دامن مینا افتاد.
14. the package slipped from his hand and fell with a bump
بسته از دستش لغزید و تلپی افتاد.
15. his name has slipped my memory
نام او از خاطرم رفته است.
16. his name has slipped my mind
نامش از یادم رفته است.
17. disguised as a woman, akbar slipped through the border
اکبر در حالی که خود را به شکل زن درآورده بود از مرز فرار کرد.